تقسیمات کشوری نیشابور تا قرن چهاردهم هجری

در پیش از اسلام به ویژه در دوره‌های تاریخی مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، ملاک حاکمان برای تقسیم بندی ولایات و همچنین برای اداره کشور، شهرها بوده اند که خودمختاری نسبی داشته اند. در عصر ساسانیان بخش بندی های کشوری ایران شامل سرزمین (ایالت)، خوره (استان) و تسوگ (شهرستان) و رُستاگ (دهستان) بود (یاقوت حموی ) و ایران دارای چهار ایالت بزرگ شامل: ایالت شمالی (اپاختر)، ایالت جنوبی (نیمروز)، ایالت شرقی (خراسان)، ایالت غربی (خوروران) و فرارود (ورارود)، بخش هایی از افغانستان، میان رودان و آسیای کوچک هم بخشی از این ایالت ها بود و تصمیم گیری حکومتی متمرکز بود.

ناحیه نیشابور یا بخشی از آن، در دوران پیش از اسلام ابرشهر نام داشت و یکی از مناطق ایران‌زمین در دوران هخامشیان، سلوکیان و اشکانیان بوده است ( نعمتی، 1377). در دوره پارتیان (اشکانیان)، ناحیه رِیوَند نیشابور یکی از نیایشگاه‌ها و زیارتگاه‌های مشهور ایران باستان به شمار می‌آمد و آتشکده آذربرزین مهر که در نزد پارت‌ها احترام به خصوصی داشت، در کوه رِیوَند جای داشت و وجود این آتشکده، زائران بی‌شماری را در سرتاسر دوره پارتی به این منطقه می‌کشانید (بویس، 1389). ابرشهر، در طی دوران اشکانی، رونقی فراوان یافت؛ چنان‌که در پایان عهد اشکانیان و آغاز روزگار ساسانیان، منطقه‌ای شناخته شده بود طبری، ابرشهر (نیشابور) را در کنار مرو، بلخ، گرگان، سیستان و خوارزم، جزو متصرفات اردشیر بابکان، بنیان‌گذار سلسله ساسانیان آورده و در کتیبه شاپور در کعبه زرتشت، نام ابرشهر، نیز در حدود مرزهای ایرانشهر و از باج‌گذاران ساسانی ذکر شده است.

ابرشهر در این زمان، یکی از استان‌های وسیع مملکت محسوب می‌شد(دانشنامه ایران، ١٣٨٤).  و ارغیجان، اسپراین، جوین، بیهق، باخرز، خواف، زوزن، زام (جام) و زاوه، رستاک‌های مهم آن بودند (قدیانی ،1384) مرزبان یا فرمانروای این منطقه، دارای لقب اختصاصی کنارنگ بود (ک‍ری‍س‍ت‍ن‌‌س‍ن‌، 1390)  در این دوران، حاکمانی که از خانواده سلطنت بودند لقب «شاه» داشتند و نیشابور یکی از ولایت‌های ٢٦گانه در ایران بود که حاکم آن، شاه نامیده می‌شد (پیرنیا، 1375).

ايالت خراسان در دوران فتوحات مسلمانان در ایران يعني در قرون وسطي به چهار قسمت، يعني چهار ربع تقسيم مي گرديد و هر ربعي به مركزيت يكي از چهار شهر نيشابور، مرو، هرات و بلخ خوانده مي شد و در هر دوره ای يكي از اين شهرها مركزيت تمام خراسان بزرگ را به عهده داشته و غالبا نيشابور بیش از دیگر شهرها به عنوان پايتخت ریع های دیگر انتخاب می گرديد. ربع نیشابور، در عرف جغرافیانویسان و مورخان قدیم، ناحیه‌ای بوده است که در غرب، از حدود کاشمر امروز، شروع و تا دامنه کوه‌های هزار مسجد در شرق، در حدود خبوشان (قوچان کنونی) امتداد داشته و از جنوب، در حدود تون (فردوس کنونی) و گناباد و طبس، تا مرز گرگان را در شمال، شامل می‌ شده است. ( شفیعی کدکنی، 1375)

محمد مقدسی (قرن ۴هـ. ق) جغرافیای ربع نیشابور را چنین توصیف کرده است: اسم قصبه (=شهر اصلی) آن‌ها ایرانشهر (= یکی از نام‌های نیشابور) است. چهار بخش، دوازده رستاق (= ولایت، شهرستان) و سه خزانه و قصر و دار دارد. بخش‌های قصبه نیشابور عبارت‌اند از شامات، ریوند، مازل و بشتفروش. ولایت‌های آن عبارت‌اند از بشت، بیهق، کویان، جاجرم، اسفراین، استوا، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه، رخ. زوزن، دار آن و بوزجان قصر آن و توس و نسا و ابیود، خزانه‌های ایرانشهر (=نیشابور) هستند؛ و این ولایت‌ها که از آن‌ها یاد کردیم غیر از خزانه‌هایشان، شش هزار دیه مانند عمواس دارند با یکصد و بیست منبر(مقدسی، 1906). ابوعبدالله حاکم (قرن ۴ و ۵هـ. ق)، درباره ولایت‌های نیشابور می‌گوید: ذکر ولایات کی از نواحی و اقطار خراسان، به نیشابور، نسبت دادندی و اشراف و اکابر آن را نشابوری خواندندی و آن دوازده ولایت است طول و عرض، یعنی آن از سی فرسخ و بیست و پنج کمتر نباشد. به هر یکی از آن قری و قنوات و باغات و عمارات. او در ادامه؛ بیهق، جوین، اسفراین، خبوشان (استوا)، ارغیان، پُشت، رُخ، زوزن، خواف، ازقند، جام و باخرز، و جاجرم را در شمار ولایات نیشابور نام می‌برد ( شفیعی کدکنی،1375).

بنا به نوشته مورخان و جغرافي دانان عرب زبان ؛ نظير ابن رُسته، مقدسي، اصطخري، ابن حوقل، ابن خردادبه و ياقوت حموي، وسعت شهر نيشابور در اين دوره زماني، يك فرسنگ در يك فرسنگ بوده (حاكم نيشابوري ، مقدمه مصحح ) ، حدود شهري آن، از قاهره ي قديم (فسطاط) بزرگ تر، از بصره جامع تر، از قيروان عالي تر و جمعيتش از بغداد بيشتر بوده است. درآن شهر، 44 محله، 50 خيابان اصلي، مسجدي ممتاز و كتابخانه اي با شهرت جهاني وجود داشته (كرزن) و به گفته مقدسي از چهل و دو محله شهر نيشابور، برخي محلات آن هريك به وسعت نصف شيراز آن زمان بوده است. (لسترنج)

ولایت های ذکر شده در نسخه تاریخ نیشابور الحاکم >

ابن خردادبه (۲۱۱–۳۰۰هـ. ق)؛ زام، باخرز، جوین، و بیهق را از توابع نیشابور دانسته است (ابن خردادبه،1371). احمد یعقوبی (وفات: ۲۹۲هـ. ق) می‌گوید: نیشابور، شهری بزرگ با کوره‌ها (= ناحیه‌ها و شهرها)ی بسیار است، از آبادی‌های نیشابورند: طبسین، قهستان، نسا، ابیورد، ابرشهر (نیشابور)، جام، باخرز، توس، شهر توس بزرگ (که به آن نوقان گفته می‌شود)، زوزن و اسفراین (١٩٨٨). احمد بلاذری (وفات: ۲۷۹هـ. ق) در بخش «فتوح خراسان» کتاب فتوح‌البلدان، در آنجا که به فتح شهرها و نواحی خراسان، در دهه چهارم سده اول هجری، به دست سپاه مسلمانان، به سرکردگی عبدالله بن عامر کریز سخن می‌گوید؛ سرگذشت فتح زام (جام)، باخرز، جوین، بیهق، بشت (پشت)، اشبند (اسفند)، رخ، زاوه، خواف، اسبرائن (اسفراین) و ارغیان را از رستاق‌های نیشابور را روایت می‌کند و سپس می‌نویسد: «ابن عامر … ثم أتی أبرشهر و هی مدینة نیسابور» عبدالله بن عامر، به ابرشهر آمد و آن شهر نیشابور است (بلاذری، 1988).

< ربع نیشابور در نقشه ترسیمی ابن حوقل

ایران در آغاز دوره اسلامی به نه منطقه یا ایالت تقسیم می‌شده‌است که بسیار همسان با تقسیم ایالتی دوره پایانی ساسانیان بوده است (نهچیری، 1370). در دوره غزنوی که از قرون چهارم تا ششم قمری به طول انجامید، عمید یا والی امور ایالاتی، به طور منظم اداره حکومت ولایات را بر عهده داشتند. بعد از سال ۴۳۰، ولایات دور از غزنه- خراسان و جبال و ری – به دست دیوان های مستقر در ری و نیشابور اداره می‌شدند. در هر کدام از این ولایت ها، دبیری ایرانی به عنوان یک عمید غیر نظامی، مسئول امور نظامی و سیاسی، و غلامی ترک به عنوان سپهسالار حضور داشتند (امیراحمدیان). پس از حمله مغول، نیشابور جایگاه سیاسی، اقتصادی و تاریخی خود را از دست داد و در تحولات سیاسی و به تبع آن تقسیمات سیاسی و کشوری ایران نقش مهمی پبدا نکرد.

ولایت خراسان در سال 800 هجری قمری عموما بر تمام مناطقی اطلاق می شد که در شرق کویر لوت ایران تا ارتفاعات هندوکوش به استثنای سیستان و بلوچستان و قهستان در جنوب قرار داشتند. حدود جغرافیایی نیشابور نیز در ابتدای این قرن، که پس از حمله مغول بازسازی شده بود، به دلیل یکی دیگر از زلزله های ویرانگر ( سال 808 قمری )، دوباره ویران گردید و ساکنین نیشابور مجبور شدند تا مقر و موقعیت شهر را به سمت شمال غربی انتقال دهند و شهر کنونی نیشابور نیز حاصل این تغییر موقعیت بوده است.

پس از جنگ هرات در سال 1249 هجری شمسی خراسان به دو قسمت تجزیه شد و قسمتی که در غرب رودخانه هریرود واقع بود جزو ایران و شرق رود ضمیمه افغانستان گردید. در سال 1285شمسی -1324ق- ایران به چهار ایالت بزرگ تقسیم شد که عبارت بودند از آذربایجان، کرمان و بلوچستان، فارس و بنادر و خراسان و سیستان. از آن زمان تا سال 1316 شمسی که اولین قانون تقسیمات کشوری در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، بر هر ایالت یک والی و در هر ولایت یک حاکم حکومت می کرده است.

ورود به پورتال

امامزاده محمد محروق

جغرافیای روستایی میان جلگه

بانو مریم اسلامی

فهرست