ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
نيشابور از اوايل قرن چهارده تاكنون
در آغاز سده چهاردهم هجري، شهر نيشابور به شكل مربع مستطيلي بود كه پيرامون آن به 3300 گز ( 3432 متر ) مي رسيد. دوخيابان، يكي از مشرق به مغرب و ديگري از جنوب به شمال امتداد مي يافت كه اين دو، تقريباً در وسط شهر، يكديگر را قطع مي كردند و نقطه تقاطع اين دو، چهار بازار نيشابور خوانده مي شد. اين چهار بازار از هر سمت به دروازه اي منتهي مي گرديد كه به ترتيب عبارت بود: از شرق به دروازه مشهد، از جنوب به دروازه عراق، از غرب به دروازه پاي چنار و از شمال به دروازه ارگ. در حدود ده هزار نفر ساكنان شهر در چهار كويِ سرتلخ، بالا گودال، سرسنگ و سعدشاه زندگي مي كردند.
صرف نظر از سادات قديمي شهر كه به حكم سنت ديرينه، مستمري خاص داشتند و مشمول تخفيف هايي ازطرف دولت بودند، اكثريت نزديك به اتفاق نيشابوريان از راه كشاورزي و كار در معادن فيروزه و نمك امرار معاش مي كردند.
حدود چهارصد و پنجاه دكان نيازمندي هاي شهر را فراهم مي ساخت و اين شهر در اين زمان داراي يازده گرمابه، دو دبستان و دو كاروان سرا بوده است.
در اوايل قرن چهارده قمری، حصار و باروي شهر در هم شكسته و دروازه هايش برداشته شد و شهر خارج از خندق به سمت شمال و شمال غرب توسعه يافت. در اين زمان، شهر داراي بازار، محلات متعدد و دو خيابان اصلي متقاطع، يكي جنوب شرقي ـ شمال غربي ( خيابان امام خميني ) و ديگري با جهتي شمال شرقي ـ جنوب غربي ( فردوسي شمالي و جنوبي ) بوده است.
عامل جداگزيني محلات در اين شهر بر خلاف ساير شهرها اختلاف شغلي و وضعيت اقتصادي نبوده بلكه عامل قومي، نژادي و مذهبي تأثير فراوان در شكل گيري محلات شهر داشته است، به طوري كه اكثر فاميل ها در يك محله زندگي مي كردند. نوع معيشت مردم شهر، از طريق زراعت و كشاورزي در زمين هاي اطراف و باغ هاي ميوه در غرب و شرق شهر و اشتغال به امر تجارت و صنعت تأمين مي شد و اكثر ارامنه شهر در بخش تجارت و صنعت سرمايه گذاري مي كردند.
منابع:
- طاهری، علی، درآمدی بر جغرافیا و تاریخ نیشابور، انتشارات ابرشهر، بهار 1384.