محمد تقی ادیب نیشابوری

مشاهیر علمی و ادبی نیشابور

محمد تقی ادیب نیشابوری ( ادیب دوم/ثانی )

 

خراسان همیشه مهد علم و ادب و هنر بوده است اما در تاریخ معاصر، شهرت و برتری علمی و ترقی دانش‌آموختگان آن، مرهون دو ادیب نامدار و برجسته یعنی میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری معروف به ادیب اول ( متوفای 1344 ق ) و شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری معروف به ادیب دوم ( متوفای 1355 ش ) می‌باشند. این دو ادیب نامدار خطه خراسان در طول بیش از یک قرن تدریس خود، تحول شگرفی را در حوزه مشهد مقدس پدید آوردند و شاگردان تأثیرگذار و ممتازی را در مکتب ادبی خود پرورش دادند و با نور علم و دانش خود موجب تقویت و موقعیت برتر این حوزه علمیه شدند.

با نگاهی گذرا به تاریخ حوزه علمیه خراسان به‌خصوص در یک قرن اخیر، می‌توان گفت مهم‌ترین ویژگی ممتاز این دانشگاه مذهب جعفری، توانایی، احاطه و تسلط اساتید آن به ادبیات عرب است که بدین‌وسیله آن حوزه را سرآمد سایر مراکز علمی نموده و جایگاه ممتاز و ویژه‌ای بدان بخشیده است. بی‌تردید ادبیات عرب یکی از کارآمدترین و مهم‌ترین علوم پایه برای اجتهاد و استنباط احکام دینی است و آموختن آن برای فهم قرآن و احادیث معصومان‌ علیهم‌السلام برای طلاب و دانش‌آموختگان علوم دینی ضروری است و همه مجتهدان و فقیهان و مفسران و اساتید سایر رشته‌های علوم اسلامی بدان نیازمندند و آن چنان که گفته شد بخش بزرگی از این جایگاه حوزه علمیه خراسان به واسطه حضور دو شخصیت مهم ادیب اول و دوم نیشابوری در این دانشگاه بوده است.

استاد محمد تقی ادیب نیشابوری ( ادیب دوم )

زندگی و جایگاه علمی

حجت الحق «محمد تقي اديب نيشابوري» متخلص به «راموز» در خيرآباد از روستاهای بلوك عشق آباد نيشابور در سال 1310 هجري قمري ( ۱۲۷۷ -۱۳۵۵ شمسی )، چشم به جهان گشود. نام مادرش، فاطمه و پدرش، میرزا اسدالله بود. اسدالله كه از دانش و فطانت بي‌بهره نبود، علاوه بر خياطي – كه پيشه او بود – مكتب‌داري هم مي‌كرد و به كودكان، قرآن مي‌آموخت.

پدر، كه محمد تقي را مستعد فراگيري علوم مي‌بيند در 18 سالگي براي كسب علم به مشهد مقدس مي‌فرستد و او سه سال در خدمت دايي بزرگوارش مرحوم شيخ محمد كدكني (متوفی 1357 هـ.ق.) كه از بزرگان علما بود با جديت به كسب علم پرداخت. از اواخر سال 1333  هـ.ق در محضر درس استاد يگانه ادبيات و بلاغت اسلامي آن زمان در حوزه خراسان ـ يعني ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري معروف به اديب اول ( متوفی 1344 هـ.ق. )ـ حاضر شد و بعد از آزمون ورودي كه به صورت شفاهي صورت مي‌گرفت موردتوجه و عنايت خاص ايشان قرار گرفت به طوري كه خود در 25 سالگي، صاحب حوزه‌ي تدريس گرديد.

رشته‌هايي از علوم كه استاد در آن تبحر و يا آگاهي مكفي داشت عبارتند از: ادبيات عرب و فارسي، منطق، فلسفه، رياضيات، اصول، فقه، رجال، حديث، تفسير، طب قديم، نجوم و غرائب. اما ادبيات عرب، وجه غالب تدريس ايشان بود و متون مختلفي را حدود 60 سال به صورتي كم مانند تدريس نمودند، از جلمه: شرح سيوطي، مغني، شرح مطول، شرح نظام، حاشيه ملا عبدالله، معالم و مقامات حريري.

حوزه‌هاي تدريس ايشان متفاوت بود: مسجد ترك‌ها، جامع گوهرشاد، مدرسه‌هاي سليمان خان، ميرزا جعفر و خيرات خان، آرامگاه شيخ بهايي و در واپسين سال‌هاي عمر، در منزل مسكوني خود واقع در محله عيدگاه مشهد.

خصوصيات اخلاقی اديب دوم، خود كتابي ديگر است؛ چشمان نافذ و قيافه‌ي جدي، محبت پدرانه، تواضع و بي آلايشي، اخلاص در ارادت به ائمه هدي و اولياء الله و عشق به اعتلاي وطن و … از او چيز ديگري ساخته بود. حافظه‌اي قوي به وسعت مطالعات تمام عمر و تسلط عجيب بر اين حافظه نيز از ديگر خوصياتش بود.

«داراي روحيات كم‌نظيري بودند: قناعت، مناعت طبع و استغنا از خلق و در اوايل امر رها كردن موقعيت‌ها و پست‌هاي پول‌خيز و عمر را دربست و با اخلاص تمام، در خدمت دين گذاشتن»

از دريافت وجوهات شرعيه براي گذران زندگي خودداري مي‌كرد و امرار معاش با دريافت حق التدريس اندكي بود كه از طلاب مي‌گرفت و چون از سال 1341 به عنوان مدرس آستان قدس رضوي مشغول خدمت گرديد ديگر حق‌التدريس مرسوم را از شاگردان نگرفت.

مردمي زيست و شيفته هيچ جاه و مقامي نگشت؛ زماني به يكي از كارمندان دولت گفته بود « اين ميزها مانند زنان روسپي‌اند، هر روز دست كسي هستند، فريفته‌ي آن‌ها نشويد ».

در زمستان سال 1347 ش.، هنگام رفتن به مدرسه به زمين خورده دچار شكستگي پا شدند و همين حادثه موجب شد كه خانه‌نشين شده و بالاخره در 21 آذرماه 1355 ش (بيستم ذي الحجه 1396 هـ.ق.) به رفيق اعلي پيوست و به همت بعضي از شاگردانش در ايوان آخرين غرفه جنوب غربي صحن عتيق ( صحن انقلاب ) حرم رضوي به خاك سپرده شد:

از شمار دو چشم يك تن كم

وز  شمار  خرد  هزاران بيش

كتابخانه‌ي شخصي استاد، بنا به سفارش خودشان، به آستان قدس رضوي اهدا گرديد».

آثار

مكتوبات استاد اعم از نظم و نثر قبل از سال 1365 هـ.ق. تاليف شده و آن‌چه باقي مانده بر دو دسته است:

 – الف: نظم:

به غير از ديوان اشعار كه چهار هزار بيت است، منظومه‌هايي عرفاني از ايشان به يادگار مانده كه عبارتند از:

1ـ آيين نامه                 2ـ آسايش نامه                   3ـ حديث جان و جانان

4ـ ستايش نامه            5ـ طريقت نامه                    6ـ فيروزي جاويد

7ـ گوهر تابنده              8ـ مجمع راز و منبع نياز         9ـ يعقوبيه

– ب: نثر:

1ـ تاريخ ادبيات عرب. 2ـ تاريخ ادبيات ايران (تا حكيم ناصرخسرو). 3ـ تابش جان و بينش روان (در حكمت الهي). 4ـ البدايه و النهايه (در حكمت). 5ـ گوهرنامه و رساله قافيه. 6ـ آرايش سخن (در علم بديع).

از تاليفات استاد، مجموعه‌اي شامل تاريخ ادبيات عرب، رساله قافيه، آرايش سخن و چند قصيده و غزل به نام «گوهر دانش» در 1337 شمسي به چاپ رسيده است.

برگرفته از: «منتخب اشعار اديب نيشابوري» به اهتمام فرزندان، چاپ اول، بهار 1380.

مآخذ:

  • وبلاگ www.abarshahr.blogfa.com/post/41

پژوهشگر گرامی خواهشمند است چنانچه مطالب، مقالات یا  تصاویری از مشاهیر ذکر شده در اختیار دارید، به منظور غنی سازی پورتال با ما به اشتراک بگذارید و نظرات ارزنده تان را جهت بهبود خدمات علمی پورتال ارسال نمایید.

نام و نام خانوادگی
این فیلد را پر کنید
ایمیل
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
تلفن همراه
این فیلد را پر کنید
پیشنهادات
این فیلد را پر کنید
نظرات تخصصی
این فیلد را پر کنید

بارگزاری فایل




فهرست