فضل بن شاذان نیشابوری

مشاهیر نیشابور

فضل بن شاذان نیشابوری

فضل ابن شاذان بن خلیل ازدی با کنیه ابومحمد و لقب علم الدین، از متکلّمین، محدثان و فقیهان نامدار شیعه است که دشمنان از ایشان به عنوان زبان برّان اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین یاد کرده اند. زیرا محضر چهار امام معصوم را درک کرده است و در مقام دفاع از باورهای حقّ، از هیچ کوشش و مبارزه‌ای دریغ نورزیده است.

از جزئیات زندگی شخصی و تاریخ دقیق تولد فضل بن شاذان اطلاعات چندانی در دست نیست؛ نجاشی او را از طایفهٔ ازد از قبیله‌‏های نام دار یمن و پدرش را از شاگردان یونس بن عبدالرحمان شمرده است. برخی پدر او را شاذان و ایرانی تبار ذکر کرده‌اند. اما سندی از این دو روایت در دست نیست. با توجه به روایاتی که فضل از علی بن موسی الرضا ( ع ) دارد، می‌توان تولد او را در حدود سال ۱۸۰ هجری تخمین زد.

فضل بن شاذان برخی از موفقیتهای خویش را مدیون خانواده و خاندان با افتخار خویش است. فضل در خانواده ای متولد شد،رشد کرد و بالید که اکثر آنان، دانشور محدث، صحابی امامان و برخی هم از وکلا و سفیران امامان به شمار می آمدند. پدر فضل فردی به نام شاذان بن خلیل، مردی اصولی و فقیه از صحابیان امام کاظم (ع) بود و برادرانش علی و نعیم از حافظان میراث ارجمند مکتب اهل بیت علیهم السلام به شمار می آیند. از همین رهگذر، فضل بن شاذان از آغاز دوران کودکی خویش با معارف دینی و معارفیان آشنا گردید و به صورت طبیعی مقدمات علوم را از پدرش فراگرفت. به نظر می رسد که پس از شاذان بن خلیل، پسرش فضل بن شاذان حداقل سرآمد آن خاندان بوده است؛ چون همه با واسطه یا بی واسطه از وی نقل حدیث کرده اند.

ابوعبد الله محمد بن شاذان راوی دهها روایت از جمله حدیث العلل و نامه امام به مأمون به نقل از فضل بن شاذان است، آنچه که از روایات بدست می آید نشان می دهد که ایشان برادر فضل بن شاذان است. آقا بزرگ تهرانی، محمد بن شاذان را برادر فضل بن شاذان و از روات و شاگردان او برشمرده است. برخی از منابع متأخر نیز او را از برادران فضل بن شاذان شمرده اند.

علی بن شاذان نیز در منابع روایی و حدیثی، از فضل بن شاذان به نقل پرداخته است. شیخ طوسی هم در کتاب رجالش بر اینکه علی بن شاذان از فضل بن شاذان به نقل اخبار می پردازد، تصریح دارد. آقا بزرگ تهرانی وی را از برادران فضل بن شاذان برشمرده است و برخی از منابع دیگر بر این نکته تصریح و پای فشرده اند. شیخ صدوق و مجلسی اول نیز بر این نکته اشاره کرده اند.

نعیم بن شاذان یکی دیگر از برادران فضل است که دو فرزند دانشمند، پژوهشگر و روایتگر داشت به نام احمد و جعفر. و احمد بن نعیم بن شاذان برادر زاده فضل بن شاذان است و اما در خصوص فرزندان فضل دو نفر را منتسب به  فضل  می دانند که عبارتند از: محمد بن فضل بن شاذان نیشابوری و عباس بن فضل بن شاذان. در این که آیا این دو نفر از فرزندان فضل هستند یا خیر اقوالی است که قول صحیح این است که اگر چه برخی با همین نام از خاندان فضل بوده اند ولی این دو از فرزندان فضل بشمار می آیند.

 

جناب فضل را برخی به اشتباه به قبیله ازد ( از قبایل عرب یمن ) منتسب نموده اند اما به دلایل زیر این ادعا چندان مورد اعتنا نمی باشد چرا که پیرو فتوحات سربازان اسلام، اعراب ازدی از طریق بصره و کوفه به ایران آمدند و به تدریج در شهرهای ایران منتشر شدند. در این میان خراسان از همه شهرهای دیگر ایران بزرگ برای اعراب خوشایندتر بود. بنا به گزارش یعقوبی نیشابور مخلوطی از عرب و عجم بودند. پس از سیطره سیاسی و نظامی، اعراب مسلمانان به ویژه ازدیان در خراسان، بسیاری از خاندانهای ایرانی برای برخورداری از منافع و حقوق برابر و حفظ منزلت خویش، ولاء و هم پیمانی با قبایل عرب مسلمان را که اکنون قدرت را در جای جای ایران از جمله نیشابور در دست داشتند، پذیرفتند. و پیوند فامیلی به طور گسترده رواج یافت و کمتر خانواده ای یافت می شد که در این زمره در نیامده باشد. برای نمونه در میان حدود 2700 عالم و محدث منطقه نیشابور در فاصله صد تا چهارصد هجری که ابوعبدالله حاکم نیشابوری ( 321-405 ) در کتاب تاریخ نیشابور گزارش کرده، درصد ناچیزی از آنان نام ایرانی دارند. بقیه دارای نامها و کنیه های عربی اند، با نسبتهایی چون سلمی، قریشی، ثقفی، شیبانی، تمیمی، ذهلی و…بی تردید اکثر این دانشمندان در طی این سه قرن عرب اصبل نبودند، بلک برای دسترسی به منابع قدرت و نیز برخورداری بهتر از منابع مالی که در دسترس اعراب مسلمان بود، خود را بدانان پیوند می دادند، حتی بعضی اسمشان که اسامی فارسی بود به اسامی عربی تغییر می دادند. چگونه می توان تصور کرد که حدود 2700 دانشمند در آن فاصله زمانی همه از قبایل مهاجر عرب باشند. مهاجران چرا در سرزمین خودشان دانشمند نمی شدند؟ شگفتا نام کارگران و صنعتگرانی که بر سفالینه های آن روزگار نیشابور ثبت است، همگی نامهای عربی است.

  

جایگاه و مقام فضل بن شاذان 

فضل از نگاه امامان معصوم علیهم السلام

فضل بن شاذان در عصر پنج نفر از ائمه ( امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام حسن عسگری و حضرت مهدی علیهم السلام ) زندگی می کرد و در آن عصر رهبر شیعیان در نیشابور به شمار می آمد. چنانچه این امر از تعبیرات علما و گفته خود فضل نقل شده، که بعد از هشام بن حکم و سکاک من در برابر مخالفین از شیعه دفاع میکنم، کاملا هویدا است. این امر باعث شده که ائمه در مورد وی اظهارنظر نمایند که از آن بیانات مقام و موقعیت فضل به خوبی مشخص می گردد. اغلب این روایات را دانشمندان راوی شناس و بزرگوار شیعه در کتابهای رجالی خود آورده اند. در اینجا چند نمونه ذکر می شود:

– محمد بن عمر بن عبدالعزیز کَشّی در کتاب رجال خود از حامد بن محمد علجردی بوشنجی نقل میکند که فضل بن شاذان مردی را که «فورا» لقب داشت و از مردمان بوزجان –از حوالی نیشابور- بود به عراق خدمت امام حسن عسگری(ع) به عنوان نماینده ارسال داشت. «فورا» میگوید: من بر امام حسن عسگری وارد شدم وقتی خواستم از خدمتش خارج شوم کتابی راکه از تألیفات فضل بن شاذان بود در پارچه ای پیچیده بودم از دستم افتاد پس حضرت کتاب را برداشت و بر آن نظر کرد پس از آن بر مؤلف آن فضل، رحمت فرستاد و فرمود: «اغبط اهل خراسان بمکان الفضل بن شاذان و کونه بین اظهرهم» من به حال اهل خراسان غبطه میخوردم که دانشمندی بسان فضل بن شاذان در میان آنهاست و به او دسترسی داشته و از محضرش بهره می برند.

این حدیث به خوبی بیانگر مقام فضل در نزد ائمه علیهم السلام است، آنها به وی عنایت داشته و از عقاید و کتابهای وی خوشنود بودند و ایشان را مورد تأیید قرار می دادند. این حدیث را دیگر علمای رجال در کتابهای خود نقل نموده و در توثیق فضل، به آن استناد کرده اند.

– همچنین کشی به سند خود از بورق بوسنجانی نقل نموده که او گفته: به سفر حج مشرف شدم و بعد از حج در سامرا خدمت امام حسن عسگری (ع) رسیده و کتاب « یوم و لیله » تألیف فضل بن شاذان را به آن حضرت ارائه کردم و گفتم قربانت گردم اگر صلاح بدانید در این کتاب نظری بیاندازید، پس آن حضرت کتاب را ورق به ورق نگاه کرده و فرمودند:«هذا صحیح ینبغی ان یعمل به» مطالب این کتاب صحیح است و شایسته است که به آن عمل شود. بورق گوید : پس از آن به حضرت عرض کردم: فضل بن شاذان سخت بیمار است و ]مخالفین وی[میگویند که این بیماری از نفرین شما می باشد که وقتی عقیده وی را در مورد اینکه وصی ابراهیم بهتر از وصی محمد (ص) میباشد در محضرتان نقل کردند شما وی را نفرین کرده اید. قربانت گردم این چنین بر وی دروغ بسته اند، پس بعد از آن حضرت فرمودند: بلی ] یعنی چنین است به وی دروغ بسته اند و نفرین از طرف ما در کار نبوده است [ رحم الله الفضل ، خدا فضل را رحمت کند. بورق گوید چون از آن سفر برگشتم دیدم فضل در همان ایام که حضرت به وی رحمت فرستاده بود از دنیا رفته بود.

– همچنین کشی به سند خود از ابو عبدالله شاذانی نیشابوری روایت کرده که حضرت امام حسن عسگری(ع) سه بار به فضل بن شاذان رحمت فرستاد.

این سه روایت فوق از امام حسن عسگری (ع) در مورد جلالت و قدر و منزلت فضل بن شاذان ما را به مقام علمی و پرهیزگاری او راهنمایی میکند. در کنار این فضایل عده ای از مخالفین فضل که نسبت به موقعیت علمی و اجتماعی وی رشک میبردند درصدد بودند تا با جعل احادیثی فضل را در نزد شیعیان بی اعتبار جلوه نمایند.کشی یک مورد از این احادیث مجعول را نقل نموده و سپس خود آن را مردود و ساختگی دانسته است. بعد از وی نیز همه علمای رجال آن احادیث را ساختگی دانسته اند.

فضل بن شاذان در کتب حدیث و رجال

فرزانگی در علم و پرهیز از امور دنیوی و اهتمام به مسائل دینی فضل بن شاذان را به مرتبه ای رسانده که همواره روایات وی و کتابهایش مورد توجه علمای شیعه باشد و علما در کتابهای خود از فضل یاد کنند. در کتب حدیثی بیش از هفتصد روایت از طریق او نقل شده است و نیز نام وی در تمامی کتب رجال شیعه بدون استثناء ذکر شده است. در این بخش به برخی از اظهار نظر های علمای شیعه در مورد فضل بن شاذان اشاره می شود:

  • کشی ( م حدود 340 ): او در کتاب رجال خود که اولین کتاب رجال باقی مانده از شیعه می باشد، سه صفحه را به ذکر روایات وارده در مورد فضل بن شاذان اختصاص داده و در پایان، چند روایت را که در انتقاد از وی رسیده و پاسخ گفته است.
  • نجاشی ( م. 450 ): نجاشی که برخی کتاب وی را معتبرترین کتاب در ارزش گذاری و بیان فهرست کتب شیعه می دانند که پس از کتب طوسی و ناظر به آنها نوشته شده، می نویسد: فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری که پدرش از شاگردان یونس بن عبدالرحمن بود و از امام جواد و هم گفته اند از حضرت رضا روایت میکند. او دانشمندی موثق و از متکلمان و فقهای بزرگ ماست و در بین طایفه امامیه دارای مقامی والاست و برتر و مشهورتر از آن است که بتوانیم او را بستاییم.
  • علامه حلی ( م726 ): فضل بن شاذان ابو محمد ازدی نیشابوری که پدر وی از اصحاب یونس بن عبد الرحمن بود از امام جواد و هم از امام رضا (ع) روایت کرده وی دانشمندی موثق و محل اعتماد، فقیه و متکلمی والامقام از طائفه شیعیان است. امام عسگری (ع) دو یا سه بار بر وی رحمت فرستاد. کشی در رجالش از ائمه روایاتی را که بیانگر ستایش و تمجید وی است، نقل کرده است و از طرفی روایتی را که در نکوهش اوست، آورده است. ما در کتاب مبسوط رجالی خویش پاسخ آن روایت مشتمل بر مذمت را داده ایم و او والاتر از آن است که مورد مذمت قرار گیرد. او از پیشوایان و بزرگان علمای طائفه شیعه به حساب می آید.
  • ابن داوود حلی ( م قرن 8 ): ابن داوود حلی، فضل بن شاذان را در بخش اول کتابش که ویژه روات موثق و ممدوح است، ذکر کرده است. وی به نقل از رجال و فهرست طوسی وی را از صحابیان امام جواد،هادی و عسکری (ع) برشمرده است. سپس عبارت نجاشی را بدون کاستی ذکر کرده است.

دیدگاه علمای قرنهای 11، 12 و 13 هجری

آنچه حائز اهمیت است این است که کتب رجالی این سه قرن نوعاً حاوی نکته جدید نیستند و صرفا به گزارش کتب رجالی پیشین بسنده کرده اند. که چند نمونه ذکر می شود:

– حسن بن زین الدین، فرزند شهید دوم و نامبردار به صاحب معالم ( م 1011 )، ابتدا به گزارش سخنان نجاشی و طوسی پرداخته و آنگاه تمام روایات رجال کشی را که مشتمل بر مدح و توبیخ فضل بن شاذان است، آورده و سپس نوشته: «ما علم نداریم که توقیع سرزنشگر به خط امام باشد و ظن در این مورد مفید نیست».

– ملّا محمد اردبیلی ( م 1101 ) می نویسد: فضل بن شاذان نیشابوری  کنیه اش ابو محمد است و پدرش جزء اصحاب یونس بن عبدالرحمن است. فضل از صحابیان امام رضا و جواد است وی فردی ثقه، جلیل القدر ، عظیم الشأن ، فقیه و متکلم است و امام عسکری دوبار و بلکه سه بار به جهت علاقه به فضل بن شاذان و والامقامی او بر او طلب ترحم کرده است.

– محمد باقر مجلسی ( م 1110 ) در کتاب مختصر رجال خویش در تحت عنوان  «فضل بن شاذان نیشابوری» از او تعبیر به ثقه کرده است و بر آن است که مقصود از ثقه کسی است که عادل، امامی مذهب و ضابط باشد.

و دیگر علمای رجالی از قبیل؛ سید مصطفی تفرشی ( م 1015 )، سید علی اصغر جابلقی بروجردی ( م1313 ) شیخ عبدالنبی جزائری ( م1015 )، ملاعلی کنی ( م 1306 )، هرکدام به نحوی بر ثقه و مورد اعتماد بودن فضل بن شاذان تأکید کرده اند.

دیدگاه پاره ای از علمای رجالی قرن چهاردهم

  • مرحوم شیخ موسی زنجانی: ایشان می فرمایند گمان ما این است که واژه «سنان» در «فضل بن سنان نیشابوری »، محرف «شاذان» است و از این رو فضل بن شاذان جزء وکلای امام رضا (ع) به شمار میرود و نیز از صحابیان چهار امام بزرگوار ( امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام) بوده است.
  • محقق شوشتری: وی در آغاز به نقل از شیخ طوسی، فضل بن شاذان را از صحابیان امام هادی و امام عسگری (ع) برشمرده و آنگاه به نقل از فهرست طوسی اوصاف متکلم، فقیه و جلیل القدر را برای او آورده است. آن گاه سخن نجاشی را از کتاب رجالش گزارش کرده و سپس نوشته است که کشی روایات مشتمل بر ستایش و توبیخ فضل بن شاذان را در کتاب خویش آورده است.
  • آیت الله خویی: وی درباره فضل بن شاذان، ابتدا تمام مطالب رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی را در این زمینه نوشته و سپس با توجه به رجال طوسی، فضل بن شاذان را از اصحاب امام هادی و عسگری ( ع ) برشمرده و سپس اشاره کرده است که در کتاب کامل الزیارات که شهادت بر وثاقت تمامی روات آن داده شده است، محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری، از فضل بن شاذان روایت کرده است. به نقل از کشی، فضل بن شاذان را در شمار راویان ثقه و عادل آورده است. ایشان دو خبر موجود در رجال کشی ( ش1026 و  1028 ) را بیانگر ذم و سرزنش فضل بن شاذان دانسته و درصدد پاسخ به آنها برآمده است. درباره توقیع عبدالله بن حمدویه بیهقی ( ش1026 ) که در آن فضل بن شاذان توبیخ شده، گفته است که ناقل آن علی بن محمد بن فتیبه است که دانشمندان رجالی او راتوثیق خاص نکرده اند و از این رو روایت او قابل اعتماد نیست.

کمالات و زمینه های تخصص 

         فضل بن شاذان گنجینه ای از علوم اهل بیت را در سینه داشت و با معارف فراوانی که از محضر ائمه(ع) اندوخته بود، برای نشر علوم دینی و دفاع از حریم تشیع تألیفات زیادی به رشته تحریر درآورد. اکثر نویسندگان کتب تراجم، او را به داشتن مصنفات زیاد یاد نموده اند. اغلب این نوشته ها در تند باد حوادث و رخدادهای تاریخی از بین رفته اند. آنچه از این آثار گرانقدر و پربار بدست ما رسیده بیش از چند کتاب نمی باشد. نام تألیفات فضل بن شاذان در کتاب فهرست شیخ طوسی یاد شده است. شیخ طوسی در این کتاب سی و یک جلد از تألیفات فضل را نام می برد و در پایان می گوید: «و له غیر ذلک مصنفات کثیره لم تعرف اسماؤها» برای فضل تألیفات زیادی وجود دارد که نامشان شناخته نشده است. نجاشی نیز در رجال خود چهل و هشت کتاب از تألیفات فضل را نام می برد و متذکر می شود که گنجی ذکر کرده که فضل حدود صد و هشتاد کتاب تألیف نموده که از این تعداد فقط آنهایی که نامشان ذکر شده به دست ما رسیده است.

در این جا به تعدادی از تألیفات فضل بن شاذان اشاره می شود که این آثار به مرور زمان از دست رفته اند: 1- کتاب العروس و هو کتاب العین 2- کتاب الوعید 3- الاستطاعۀ 4-  مسائل فی العلم 5- الأعراض و الجواهر 6- کتاب العلل 7- کتاب الایمان  8- اثبات الرجعه 9- کتاب الرجعۀ فی الحدیث 10- تبیان اصل الضلالۀ 11- التوحید فی کتب الله 12- کتاب الوعید الوعید 13- محنۀ الاسلام 14-  کتاب السنین 15- اربع مسائل فی الامامۀ 16- الفرایض الکبیر 17- الفرایض الصغیر 18- الفرایض الاوسط 19- کتاب المسح علی الخفین 20- کتاب الطلاق و… که حدود پنجاه و سه عدد ذکر شده است.

اغلب کتابهایی که نام آنها ذکر شد در کشاکش دهر و گردش روزگار، در تندباد حوادث از بین رفته، و فقط در کتابها نامی از آنها مانده است. در مقابل این کتابها، چند کتاب دیگر از تألیفات فضل در دست است که در نوشته های بزرگان اشاره ای به آنها و نامشان نشده است و این از عجایب روزگار است که کتابهایی که آنها را جزء تألیفات فضل گفته اند به دست ما نرسیده و کتابهایی که از فضل در دست ما هست آنها را نام نبرده اند. چون این کتابها اهمیت دارند و اکنون تنها آثاری هستند که بیانگر تفکر و مشی علمی و اعتقاد فضل هستند لذا در مورد هر کدام توضیحات مختصری ذکر می گردد.

  • الایضاح: اولین کسی که این کتاب را از تألیفات فضل بن شاذان شمرده، کمال الدین عبدالرزاق بن تاج الدین احمد معروف به ابن فوطی (متوفی 723ق.) می باشد. او در کتاب نفیس خود «تلخیص مجمع الآداب فی معجم الالقاب» می نویسد: «علم الدین الفضل بن شاذان بن الخلیل النیسابوری الفقیه،کان من الفقهاء العلماء و له کتاب الایضاح فی الامامۀ». علت اینکه ابن فوطی نام آن را «الایضاح فی الامامۀ» ذکر کرده آن است که موضوع کتاب «الایضاح» دفاع از شیعه و اثبات حقانیت آن است. فضل در مقدمه کتاب هدف از تألیف آن را چنین بیان میکند: «ما وقتی فرقه های مسلمان را برسی می کنیم می بینیم که همه به دو دسته بر می گردند، دسته ای که جماعت دارند و به سنت منتسب هستند یعنی اهل سنت و دسته دیگر شیعه و می بینیم که گروههایی که منتسب به دسته اول هستند شهادات همدیگر را قبول میکنند و پشت سر همدیگر نماز می خوانند با اختلافات فاحشی که بین آنها وجود دارد و با این وضع همه آن گروهها توافق و همدستی کرده اند که بر علیه دسته دوم یعنی شیعه که شهادتهای آنها راقبول نکنند و پشت سر آنها نماز نخوانند و احادیثی را که آنها روایت می کنند قبول ندارند».
  • العلل: نسخه اصلی این کتاب در دست نیست. ولی خوشبختانه شیخ صدوق تمامی مطالب آن را در کتاب خود «علل الشرایع» و«عیون اخبارالرضا» مندرج ساخته است. شیخ صدوق آن را از دو طریق روایت می کند:

طریق اول : از عبدالواحد بن محمد بن عبدوس معروف به عطار نیشابوری که شیخ از ابوالحسن علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری و او نیز از فضل بن شاذان روایت می کند.

طریق دوم: شیخ صدوق از حاکم ابوجعفر محمد بن نعیم بن شاذان و او هم از عموی خود ابی عبدالله محمد بن شاذان و او هم از فضل بن شاذان نقل می کند.

  • کتاب غیبت: در اثبات غیبت حضرت صاحب الزمان(ع) و اینکه آن حضرت زنده و از نظرها غایب است و روزی به امر و فرمان الهی ظهور خواهد نمود و جهان را بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد از عدل پر می کند. او که فقط پنج سال اول از غیبت صغری را درک نموده و بسیاری از محدثین معاصر و اساتید وی واقفی یا فطحی شدند. لکن او با درایت کامل و عمل به فرمایش ائمه نه تنها این مراحل را به خوبی پشت سر نهاد بلکه در اثبات غیبت برای شیعیان بعد از خود کتاب نوشت. این کتاب فضل بعد از خودش سند و مدرک مهمی در این موضوع گردید. شیخ طوسی، در کتاب غیبت خود در موارد متعدد از آن را نقل کرده است. این کتاب تا قرن یازدهم موجود بوده است. و سید محمد میرلوحی اصفهانی (زنده در قرن یازدهم) بخشهایی از آن انتخاب و در کتاب خود «کفایۀ المهتدی» نقل نموده است.
  • مجالس فضل بن شاذان با اهل خلاف: نجاشی در رجال خود از این کتاب یاد کرده و گوید : علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری شاگرد فضل بن شاذان را کتابی است که شامل مجالس فضل با اهل خلاف و مسائل اهل البلدان است. تعبیر نجاشی چنین است: «علی بن محمد بن قتیبه النیسابوری .. له کتب ، منها: کتاب یشتمل علی ذکر مجالس الفضل مع اهل الخلاف و مسائل اله البلدان» این چهار اثر جزء آثار موجود از فضل بن شاذان بشمار می آید.

زمینه های تخصص فضل بن شاذان  

  و اما در خصوص زمینه های تخصص فضل با توجه به تألیفات فراوانی که ایشان داشته و نیز تصریح علمای معاصر و بعد از آن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  1. ثقه: ثقه فردی است که به دلیل کمالات و شایستگی ها و پای بندی به راست گویی مورد اعتماد قرار میگیرد. هیچ واژه ای در دانش رجال و باب تعادل و تراجیح، در اثبات والامقامی،عدالت و امانت در نقل به واژه «ثقه»نمی رسد. به اجماع علما و بدون هیچ تردیدی ، با کاربرد آن در مورد شخص، عدالت و وثاقت او اثبات می شود.
  2. عادل: در این که راوی باید عادل باشد و نیز در دلالت کردن واژه های «عدل» و«عادل» بر والامقامی و وثاقت، نوعی همگرایی دیده می شود. کشی در عبارتی فضل بن شاذان و پدرش شاذان بن خلیل را از عدول برشمرده است.
  3. جلیل: کاربرد واژه «جلیل» بیانگر والامقامی ، جلالت و عظمت شخصیت فضل بن شاذان است. شهید هانی و مامقانی کاربرد واژه «جلیل» را بیانگر تمجید معتذله و قابل اهمیت دانسته و آن را در سطح توثیق ندانسته اند. اما میرداماد آن را از واژگان ستایشی و بلکه توثیقی شمرده است.
  4. جلیل القدر: بی تردید کاربرد عنوان «جلیل القدر» برای اشخاص متوسط الحال، محدودیت دارد . این تعبیر درباره افرادی به کار میرود که بزرگواری آنان مورد پذیرش جامعه قرار گرفته است و برای آنان جایگاه ممتاز و معنوی قائل اند و مورد تنقید قرار نگرفته اند.
  5. أجل اصحابنا: تعبیر« أجل اصحابنا» بیانگر این است که فضل در مجموعه اندیشمندان و دین پژوهان پرستاره تشیع، یکی از برترین و جامع ترین آنهاست .شاید بتوان با توجه به نمودها و اثر ها ،ادعا کرد که ابن شاذان در عصر خویش از بغداد تا مرزهای چین، بی نظیر و بی هماورد بوده است. استعمال واژه جلیل در قالب «افعل تفضیل» که اکثر رجالیان به کار برده اند،تردیدی در اثبات وثاقت وی باقی نمی گذارد.
  6. و هو فی قدره أشهر من أن نصفه: نجاشی با جمله فوق بر این نکته پای میفشارد که موقعیت کمالات و جایگاه فضل در ساحت مکتب تشیع در درجه ای از شهرت و پذیرش قرار دارد که تعابیر رجالی در تمجید وی نارسا تلقی میگردد. ما از چنان شایستگی و آگاهی ای برخوردار نیستیم که بتوانیم به وصف او بپردازیم.
  7. حاله أعظم من أن یشار الیه: ابن داوود حلی با تعبیری متفاوت با نجاشی و با همان محتوا،اشاره میکند که شایستگیها و ارزشهای ابن شاذان به مرحله ای از شیوع رسیده که نیازی به شناساندن ما ندارد. ما کوچک تر و او برتر از آن است که بتوانیم به تمجیدش بپردازیم.
  8. شیخ: از واژگان بسیار ارزشمندی که علامه حلی و دیگران درباره شخصیت فضل بن شاذان به کار برده اند،عنوان«شیخ» است.
  9. وکیل معصوم:درباره وکالت ابن شاذان از طرف امام معصوم ،نص خاصی وجود ندارد،اما دونکته درخور تأمل است:الف)در تمام تألیفات و تصنیفات رجالی و راوی شناسی ، نام فضل بن سنان نیشابوری در زمره وکیلان امام رضا (ع) آمده است.
  10. من الفقهاءالعظام: ابن داوود حلی با این تعبیر،بر این نکته پای می فشارد که فضل بن شاذان نیشابوری فقیهی متوسط و درجه دو نبوده است ، بلکه از فقیهان و اسلام شناسان بزرگ و عظیم الشأن و بلند مرتبه ای بوده که مقایسه او با سایر فقیهان عصر خویش همانند مقایسه ماه با سایر ستارگان است.

در کتابهای مختلف و نیز علمای صاحب نظر تعابیر بیشتری که هر کدام دلالت بر وثاقت و مقام شامخ فضل می کند آمده است که به ذکر چند تعبیر اکتفا می نماییم له عظم شأن فی هذه الطائفه، له جلالۀ فی هذه الطائفۀ، کالشمس فی رابعۀ النهار، شیخ طائفه شیعه، صحابی معصوم، له مصنّف، موضح قوانین نقلیه، امام علم رجال، عارف به رجال، امام جرح و تعدیل، أعرف از نجاشی،صاحب نظر در علم اصول فقه و…                                                                                                                                                                                                                       

منبع: بوژمهرانی، حسن، « شخصیت و خاندان فضل بن شاذان نیشابوری »، مجموعه مقالات اولین همایش ملی فضل بن شاذان نیشابوری، آذرماه 1394. نیشابور.

 

تعدادی از کتاب های منتشر شده معاصر درباره زندگی و آثار فضل بن شاذان نیشابوری

پژوهشگر گرامی خواهشمند است چنانچه مطالب، مقالات یا  تصاویری از مشاهیر ذکر شده در اختیار دارید، به منظور غنی سازی پورتال با ما به اشتراک بگذارید و نظرات ارزنده تان را جهت بهبود خدمات علمی پورتال ارسال نمایید.

نام و نام خانوادگی
این فیلد را پر کنید
ایمیل
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
تلفن همراه
این فیلد را پر کنید
پیشنهادات
این فیلد را پر کنید
نظرات تخصصی
این فیلد را پر کنید

بارگزاری فایل




فهرست