گویش نیشابوری و گزیده ای از واژه ها

 

گویش نیشابوری به عنوان یکی از گویش‌های بنیادی خراسان؛ هم‌تباری و پیوستگی دودمانی با گونه‌های گویشی مردم شهرستان های پیرامون آن نظیر شهرستان کاشمر و تربت حیدریه دارد. گویش نیشابوری به خاطر نزدیکی بسیار به فارسی دری، از نگاه پژوهش‌های ادبی و مطالعات تطبیقی مرتبط با متون کهن فارسی، از فزایستگی شایانی برخوردار است به گونه‌ای که در تصحیح متون برجسته و کهن ادب فارسی از جمله منطق‌الطیر، اسرارالتوحید و چون این‌ها، از گنجینه زبانی و واژگانی این گویش بهره برده‌اند تا آنجا که برخی به مطابقت بیت به بیت سخن عطار و برگردان آن به گویش نیشابوری پرداخته‌ و برخی دیگر، آشنایی با این گویش و واژگان آن را مزیتی نسبی برای محقق ادبی می‌دانند.

ایران کلباسی، زبان‌شناس ایرانی و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گویش نیشابوری را در زمره گویش‌های منطقه خراسان و در گروه زبان‌های ایرانی نو جنوب غربی دسته‌بندی نموده‌است. اما بر پایه دیدگاه ولادیمر ایوانف؛ خاورشناس روس در مقاله Notes on the ethnology of Khurasan منتشر شده در نشریه جغرافیایی در فوریه ۱۹۲۶م)؛ گویش نیشابور و جوین، تشکیل‌دهنده گروه گویشی شمالی خراسان است. او گویش‌های خراسانی را در سه گروه اصلی شمالی (نیشابور – جوین)، مرکزی (ترشیز – گناباد) و جنوبی (قائن – تون – بیرجند) تقسیم‌بندی نموده‌است.

نوشتار محمد مقدسی (قرن چهارم هجری) دربارهٔ زبان مردم خراسان در کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، یکی از اسناد قدیم مرتبط با گویش نیشابوری به‌شمار می‌آید. او دربارهٔ این گویش نوشته‌است: «زبان نیشابور (در میان شهرهای خراسان بزرگ)، رساتر و گیراتر است ولی آغاز واژه‌ها را کسره می‌دهند و آن را بهٔ اشباع می‌کنند، مانند: بیگو، بیشو و سین بی‌فایده می‌افزایند» مانند: بخردستی، بگفتستی بخفتستی و مانند آن‌ها. مقدسی در ادامه، حکایتی را در توصیف گویش‌های خراسان، نقل می‌نماید که از یاران معدانی شنیدم: یکی از شاهان خراسان، به وزیرش دستور داد مردانی از پنج منطقه اصلی خراسان را گِرد آورد. هنگامی که نوبت به سخن گفتن نیشابوری رسید، شاه گفت: این زبان، برای داوری خوب است. او همچنین؛ زبان مردم مرو را زبان وزارت و نامه‌نگاری دانست.

نظام آوایی

گویش نیشابوری مانند اغلب گویشهای خراسانی دارای ۲۲ همخوان             ( =صامت؛ حرف بی‌صدا ) و ۹ واکه ( =مصوت، حرف صدادار ) است. در این گویش، همخوان /ž/ (ژ) وجود ندارد و همخوان /h/ (ح)، حلقی است و مانند عربی تلفظ می‌شود در حالی که در لهجه تهرانی، چاکنایی است. همچنین سه واکه /ē/ اِ و /ü/ اوو و /ö/ او در گویش نیشابوری کاربرد دارند که در فارسی معیار وجود ندارند.

گویش نیشابوری دارای ۹ واکه ( =مصوت، حرف صدادار ) است.

نمادآوایی مشخصات آوایی مثال معنی
/i/ پیشین، بسته، گسترده Sir  سِر سیر خوراکی
/ɑ/ پیشین، باز، گسترده zɑr زَر زر (طلا)
/e/ پیشین، نیم‌باز، گسترده Ser سِر سیر (واحد وزن)
/ö/ پیشین، نیم‌بسته، گرد Zör زور زور
/â/ پسین، باز، گرد Fâl فال فال (قرعه)
/ē/ بلند (کشیده)، پیشین، نیم‌باز، گسترده Zēr زِر زیر (پایین)
/ü/ پیشین، بسته، گرد Nür نور نور
/o/ پسین، نیم‌باز، گرد Mo  مٌو من (ضمیر فاعلی)
/u/ پسین، بسته، گرد Mu مٌو مو

گویش نیشابوری، دارای واکه‌های مرکب (دوگانه) ای است که در فارسی معیار وجود ندارند. از جمله آنها واکه [ew] / sew در تلفظ « سیب » که به گویش نیشابوری « سِو »، واکه [öw] bököw در تلفظ « بکوب» که به گویش نیشابوری « بِکوو»، واکه [öy] / xöy در تلفظ « ناراحتی» که به گویش نیشابوری « خوی »، واکه  [ay] / šayx که به گویش نیشابوری « شَِیخ »، واکه [ǎy] در تلفظ « دیوار » که به گویش نیشابوری « دِوار » و واکه  [aw] در taw / تب که به گویش نیشابوری « تَو » تلفظ می شود.

گویش نیشابوری دارای ۲۲ همخوان (حرف بی‌صدا یا صامت) است.

نمادآوایی مشخصات آوایی مثال/ معنی نمادآوایی مشخصات آوایی مثال/ معنی
/p/ دولبی، انفجاری، بی‌واک pəlla] pella]  پله /y/ کامی، روان، واک‌دار Yek یک (عدد)
/b/ دولبی، انفجاری، واک‌دار Bâq باغ /k/ نرم‌کامی، انفجاری، بی‌واک Kovly کولی
/v/ لب و دندانی، واک‌دار Vax وقت /g/ نرم‌کامی، انفجاری، بی‌واک Gird گِرد
/f/ لب و دندانی، بی‌واک Ferz فرز (چالاک) /x/ ملازی، بی‌واک، سایشی Xali خالی
/t/ دندانی، انفجاری، بی‌واک Tar تر /m/ دولبی، خیشومی، واک‌دار Mǎ ما (ضمیر جمع)
/d/ دندانی، انفجاری، واک‌دار Dâq داغ /n/ لثوی، خیشومی، واک‌دار Nana مادر
/s/ لثوی، سایشی، بی‌واک Sâl سال /l/ لثوی، کناری، واک‌دار Lomba چاق
/z/ لثوی، سایشی، واک‌دار Zan زن /ħ/ حلقی، سایشی، بی‌واک Ħaf هفت (عدد)
/š/ لثوی، کامی، بی‌واک Šana شانه /?/ چاکنایی، انفجاری، بی‌واک abr? ابر
/j/ لثوی، سایشی، واک‌دار [jarö[v جاروب /r/ لثوی، غلتان، واک‌دار da:ra دارد
/č/ لثوی، کامی، بی‌واک Čǎk چاک (پاره شده) /q/ ملازی، انفجاری، واک‌دار Qam غم

 

 – دستگاه همخوانی

دستگاه همخوانی اغلب گویشهای خراسانی ۲۲ همخوان دارد، اما در برخی از موارد اختلافهای جزئی دیده می‌شود. برای مثال در گویش نیشابوری واج «غ» (y) مستقل از واج «ق» (q) است. این واج در واژه‌ای نظیر چُغُند (فک) دیده می‌شود.

در دستگاه همخوانی فارسی دری قرون اولیه اسلامی واج غ به صورت مستقل وجود داشته است. در متون قرون چهارم و پنجم ــ که اساسآ در خراسان و ماوراء النهر نوشته شده‌اند ــ غ در وسط کلمه بعد از واکه (مانند ارغوان) و گاهی در اول آن نیز می‌آمده است. بنابراین وجود این واج در گویش نیشابوری ممکن است گواه این باشد که برخی از ویژگیهای فارسی دری آغازین هنوز هم در برخی از گویشهای خراسانی باقی‌مانده است. یکی دیگر از این ویژگیهای همخوانی کهن در گویش تربتی (تربت حیدریه) و نیشابوری مشاهده می‌شود، چنان‌که در این گویشها آوای سایشی و پشت‌دندانی ضعیف «ذ» (وجود دارد که در فارسی دری قرون نخستین هجری واج گونه‌ای از واج «د» (d) بوده و فقط بعد از واکه حادث می‌شده است. برای مثال واژه «چه‌قدر» در گویش نیشابوری به صورت ciqar (چیقذر) تلفظ می‌شود. در برخی از متون کهن این آوا با حرف «ذ» کتابت شده و آن را ذال معجمه نامیده‌اند.

 – ساختار هجایی

ساختار هجایی اغلب گویشهای خراسانی همانند ساختار هجایی زبان فارسی معیار است، اما در برخی از این گویشها مانند سبزواری و نیشابوری، خوشه همخوانی آغازین وجود دارد. واژه‌های پِرِننه prenna (روز سوم)، گُلوره gleura (نوعی جمع کردن اشیا)، گریفت grÏft (گرفت) نمونه‌هایی از خوشه آغازین در گویش نیشابوری، و واژه‌های پلخمون/ plexmu (فلاخن) و دلَنگو dlengovu (آویزان) نمونه‌هایی از این گویش است. این مشخصه نیز بازمانده ویژگیهای زبان فارسی میانه در فارسی دری نخستین است. از سوی دیگر در تعداد محدودی از گویشهای خراسانی واج Xw «خو» فارسی میانه ــ که در تلفظ فارسی دری قرون اولیه اسلامی نیز وجود داشته ــ همچنان باقی‌مانده است. برای مثال در گویش مردم دشت بیاض، از توابع قائن، و نیز در گویش نیشابوری کلمه خواهر به صورت xwar خووَر تلفظ می‌شود.

 – واکه‌ها

تعدد گویشهای خراسانی بیش از هر چیز حاصل دگرگونیهایی است که به دلایل مختلف بر دستگاه واکه‌ای گویش فارسی دری نخستین اعمال شده است. تأثیر واکه‌ها و نمود آن‌ها در تنوع گویشهای خراسانی به چند شکل متمایز است: تغییر نوع واکه‌ها از گویشی به گویشی دیگر؛ افزایش و کاهش کمیت آوایی واکه‌ها؛ جابه‌جایی واکه‌ها در واژه‌ها؛ کاستن یا افزودن واکه یا واکه‌های درون واژه‌ها. در تمام گویشهای خراسانی علاوه بر شش واکه‌ای که در دستگاه واکه‌ای زبان فارسی معیار وجود دارد، واکه‌های دیگری نیز هست که تعداد و نوع آن‌ها از گویشی به گویش دیگر تغییر می‌کند. در بسیاری از گویشهای خراسانی واکه‌های کشیده‌ای وجود دارد که می‌توان آن‌ها را بقایای دستگاه واکه‌ای زبان فارسی دری نخستین دانست. در نظام واکه‌ای فارسی دری هر هشت واکه زبان فارسی میانه (a, a¦, i,¦â , u, u¦, e¦, o¦) حفظ شده بود. واکه‌های e¦ و o¦ را در متون کهن به ترتیب «یای مجهول» و «واو مجهول» نامیده‌اند. تفاوت واکه‌های کوتاه و بلند در فارسی دری، همچون فارسی میانه، در کمیت بوده است؛. سه واکه کشیده a¦، ¦â و u¦ بعدها درنتیجه تحول به aª، i و u بدل شده است و این تحول به دلایل مختلف بعد از قرن نهم صورت گرفته‌است. دو مصوت e¦و o¦ نیز بعدها به i یا ey و u یا owبدل شده است. اغلب گویشهای خراسانی برخی واکه‌های نظام هشت واکه‌ای فارسی دری را حفظ کرده و برخی دیگر را از دست داده‌اند یا تحت تأثیر دیگر زبانهای رایج منطقه (مانند کردی، ترکی) واکه‌های دیگری را کسب کرده‌اند. در اکثر گویشهای خراسانی (نظیر قائنی، بیرجندی، قوچانی، خوافی، نیشابوری، تربت جام) علاوه بر شش واکه اصلی زبان فارسی معیار، دو واکه o¦ و e¦ یا دست‌کم یکی از آن دو وجود دارد.

– واکه‌های مرکب (نیم واکه‌ها)

در اغلب گویشهای خراسانی واکه‌های مرکّب ey و ow وجود دارد. واژه‌های es§tow (اشتو: شتاب)، aftow (آفتو: آفتاب)، mowra (مَورَه: مُهره)، low (لو: لب)، و keyg (کَیگ: کک) و tow (تو: تاب) در گویش نیشابوری مثالهایی از این واکه‌های مرکّب هستند. البته علاوه بر این واکه‌های مرکّب، واکه‌های مرکّب دیگری نیز در این گویش رایج است، مثلا aw آو، (sawzسَوز: سبز، kawk کوک: کبک) و w (g w: گو: گاو)  و ay خادی (xoday خودی: با).

 – ویژگیها و فرایندهای آوایی مشترک در نظام همخوانی

مشخصه‌های آوایی مشترک در نظام همخوانی گویش نیشابوری به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱) مشخصه‌های آوایی بازمانده از گونه گفتاری زبان فارسی دری نخستین که در گویشهای خراسانی هم به همان شکل اولیه باقی مانده، اما در زبان فارسی معیار تحولاتی پذیرفته است. ۲) مشخصه‌های آوایی که با مشخصه‌های آوایی فارسی دری نخستین و نیز زبان فارسی معیار تفاوت دارد و گاه در برخی از گویشهای ایرانی دیگر دیده می‌شود.

– مهم‌ترین فرایندهای آوایی مشترک در نظام همخوانی

مهم‌ترین فرایندهای آوایی مشترک در نظام همخوانی گویش نیشابوری عبارت‌اند از: ابدال ، حذف، همگونی و ناهمگونی، قلب و درج که در خلال بیان این فرایندها به دسته‌بندی دوگانه مذکور نیز پرداخته می‌شود.

– ابدال

فرایند ابدال یک آوا به آوای دیگر گاه براثر همگونی و گاه براثر ناهمگونی یک مشخصه یا مشخصه‌هایی از یک آوا با آواهای مجاورش صورت می‌گیرد. این فرایند در اغلب گویشهای خراسانی رایج است. ابدال همخوان «ر» به «ل» در بسیاری از گویشهای خراسانی دیده می‌شود. برای مثال واژه‌های دیوار و برگ به «دیوال» و «بلگ»، در گویشهای تربت‌حیدریه، سبزواری، و تربت جام به شکل «دیفال» و «بلک» تلفظ می‌شود. درخور ذکر است که در منابع زبان پهلوی ساسانی بسیاری از کلماتی که دارای یکی از این دو همخوان هستند با همخوان دیگر نیز آوانویسی شده‌اند؛ برای مثال واژه برگ در پهلوی با دو صورت آوانویسی warg و walg آمده است

در نخستین متون منثور و منظوم به زبان فارسی نیز چنین شواهدی یافت می‌شود، برای مثال واژه دیوار در متن تاریخ سیستان به صورت دیوال آمده است. علاوه بر این، در کتاب علی ‌نامه ، منظومه‌ای کهن احتمالا از قرن پنجم، واژه برگ به صورت بلک و واژه دلیر به صورت دلیل نوشته شده است. یکی دیگر از ویژگیهای آوایی کهن گویش نیشابوری بر جای مانده از زبان فارسی دری نخستین، این است که در مواردی که در فارسی معیار همخوانهای لبی و لب و دندانی غیرخیشومی «و»، «ب» و «ف» در پایان هجا یا در محیط بین دو واکه دیده می‌شود، به جای این همخوانها واج غلت w وجود دارد، برای مثال واژه‌های ga¦v (گاو) و a¦b (آب) در گویشهای قوچانی، اسفراینی، نیشابوری، سبزواری، گویش تربت‌حیدریه، خواف، قائن، بیرجند، تایباد و کاشمر به صورت gow و ow تلفظ می‌شود. این ویژگی آوایی نیز همانند ویژگی پیشین قدمتی بسیار دارد. مثالهای زیر نمونه‌هایی از این ویژگی آوایی در متن قرآن قدس است: «شتاو: شتاب»، «بشکاود: بشکافد»، «اوشانم: افشانم»، «دویر: دبیر»، «آو: آب»، «توه: تباه»، و «شو: شب». این ویژگی در دیگر ترجمه‌های کهن قرآن

 – حذف

حذف همخوانهای t، d یا n در پایان برخی از واژه‌ها در بسیاری از گویشهای خراسانی دیده می‌شود. حذف همخوان t از پایان واژه mast و حذف همخوان d از پایان واژه bud و تلفظ به صورتهای mas و bu در گویشهای اسفراینی، نیشابوری، سبزواری، کلیدری، کاخکی، قائنی، بیرجندی و تربت حیدریه و حذف آوای n در پایان بسیاری از کلمات در گویشهای نیشابوری، کاشمری، خواف، قائنی، بیرجندی، رومی، کاخکی و تایباد برای مثال تلفظ واژه زن به صورت za (زَ) و تلفظ واژه نان به صورت nu (نو) نمونه‌هایی از فرایند حذف است.

واژه‌هایی که همخوان پایانی آن‌ها حذف شده است، اگر با پسوندی دیگر نظیر پسوند جمع ترکیب شوند، همخوان حذف شده آشکار می‌گردد. برای مثال جمع واژه nu¦ (نو) nuna¦ (نونا) است. حذف واج b (ب) در پایان واژه نیز در برخی از گویشهای خراسانی دیده می‌شود. برای مثال واژه چوب در گویش نیشابوری، c§u (چو) یا c§ow (چو) تلفظ می‌شود. همخوان چاکنایی «ه» (h) در بسیاری از گویشهای خراسانی در جایگاه پایانی و گاه میانی واژه حذف می‌گردد. برای مثال در گویش نیشابوری واژه پادشاه به صورت (پادشا) pa¦des§a¦ و واژه قهر به صورت قَر (qa¦r) تلفظ می‌شود.

 – همگونی و ناهمگونی

در بسیاری از گویشهای خراسانی و همچنین گویش نیشابوری همخوان انسدادی «ق» به همخوان سایشی «خ» مبدل می‌شود. برای مثال واژه وقت بر اثر فرایند ناهمگون شدن واج انسدادی «ق» با واج انسدادی «ت» و تبدیل آن به واج سایشی «خ» به‌صورت vax (t) (وخ/ وخت) و واژه سقف براثر فرایند همگون شدن واج انسدادی «ق» با سایشی «ف» و تبدیل آن به سایشی «خ» به‌صورت sax (f) (سخ/ سخف) تلفظ می‌شود؛ عکس این فرایند نیز دیده می‌شود؛ یعنی همخوان سایشی «خ» به همخوان انسدادی «ق» تبدیل می‌گردد. برای مثال در گویش نیشابوری به صورت a¦stoqo، در گویش تربت‌حیدریه astequ و در گویش سبزواری estuqu  تلفظ می‌گردد.

– قلب یا جابه‌جایی

در این فرایند دو همخوان در ترکیب بر اثر همنشینی جای خود را با هم عوض می‌کنند. گاه فرایند قلب به تنهایی و گاه همراه با فرایند ابدال یا حذف صورت می‌گیرد. برای مثال واژه فتیله در گویش سبزواری و تربت‌حیدریه به صورت plita و در نیشابوری به صورت pilta آمده است. واژه استخر براثر فرایند قلب به صورت (استرخ) estarx تلفظ می‌شود. در گویشهای نیشابور، بیرجند و تربت‌حیدریه فرایند حذف در نهایت این واژه را به صورت‌تلخ (talx) درآورده است

 – درج

در بسیاری از گویشهای خراسانی و گویش نیشابوری در واژه‌های مختوم به دو همخوان، یک واکه در میان این دو همخوان درج می‌گردد. برای مثال در گویش نیشابوری واژه عصر به صورت aser و واژه گرم به صورت garom؛ واژه ترش به صورت torus§ و واژه حکم به صورت hokom تلفظ می‌شود.

– ویژگیها و فرایندهای آوایی مشترک در نظام واکه‌ای گویش نیشابوری

نظام واکه‌ای گویش نیشابوری در مقایسه با زبان فارسی معیار، هنوز بسیاری از ویژگیهای آوایی گویش فارسی دری نخستین و به تبع آن زبان فارسی میانه را حفظ کرده است. برخی فرایندهای آوایی در نظام واکه‌ای این گویشها از وجوه افتراق آن‌ها با گویش فارسی معیار محسوب می‌شود. در بیش‌تر گویشهای خراسانی در هجای پایانی واژه‌هایی که در فارسی معیار مختوم به واکه e هستند، واکه a قرار دارد، برای مثال واژه خانه (xa¦ne) در اغلب گویشهای خراسانی نظیر سبزواری، تربت‌حیدریه و نیشابوری به صورت خَنه (xana) تلفظ می‌شود.  واکه پایانی a در گویشهای خراسانی بازمانده پسوند -ag در فارسی میانه است که در فارسی معیار به e تبدیل شده، اما در گویشهای خراسانی و برخی از گویشهای ایرانی دیگر نظیر کردی کرمانشاهی باقی مانده و همخوان g پایانی آن حذف شده است.

 – ویژگیهای آوایی مشترک و کهن

یکی از ویژگیهای آوایی مشترک و کهن در گویشهای خراسانی و نیشابوری باقی ماندن واکه آغازین e در آغاز واژه‌هایی است که در فارسی معیار با واج «ش» (s§) و «س» (s) آغاز می‌شوند. واژه‌هایی مانند اشتو (es§taw)، اشکم (es§kam)، استره (estarÀ)، اسپید (espid) در گویشهای تایباد، قائن ، فردوس، تربت حیدریه، بیرجند و نیشابوری شواهدی دالّ بر این ویژگی‌اند. این ویژگی آوایی مشترک در میان گویشهای خراسانی بازمانده از فارسی دری قرون نخستین هجری است. در آن زمان در آغاز واژه‌هایی که در فارسی میانه با خوشه همخوانی آغاز می‌شدند یک واکه درج می‌شده است. علاوه بر این ویژگیهای تاریخی، در میان گویشهای خراسانی تنوع ابدالهای واکه‌ای نیز بسیار زیاد است. این ابدالها گاه حاصل فرایند تخفیف و گاه حاصل پیشین شدن یک واکه پسین و گاه براثر فرایندهایی معکوس این دو فرایند یا ترکیبی از این دو رخ می‌دهد.

– تبدیل واکه پسین و نیم‌افراشته o

تبدیل واکه پسین و افراشته u به مصوت پسین و نیم‌افراشته o گونه‌ای از فرایند تخفیف است که در بسیاری از گویشهای خراسانی دیده می‌شود. برای نمونه در گویش نیشابوری و تربت‌حیدریه واژه‌های سوخت و فروخت به صورت سخت (soxt) و فُرُخْت (foroxt) تلفظ می‌شود.

 – تخفیف واکه پیشین و نیم‌افراشته e

فرایند تخفیف واکه پیشین و افراشته i به واکه پیشین و نیم‌افراشته e نیز در بسیاری از گویشهای خراسانی دیده می‌شود، برای مثال تلفظ واژه سیر در گویشهای سبزواری، تربت‌حیدریه و نیشابوری به صورت ser.

 – تخفیف واکه پسین و افراشته u

نوع دیگری از فرایند تخفیف، تخفیف واکه پسین و افراشته u به واکه پسین و افتاده a¦ است. این نوع تخفیف نسبت به انواع دیگر کمتر دیده می‌شود. تلفظ واژه روده و روزه در گویش نیشابوری به صورت ra¦da و ra¦za، نمونه‌هایی از این فرایند است. علاوه بر این تبدیل واکه نیم‌افراشته o به واکه افتاده a¦ نیز در این گویشها، رواج دارد. برای مثال واژه‌های خود و نخود در گویش نیشابوری به صورت xa¦d (خاد) و noxa¦d (نُخاد) تلفظ می‌شود.

 – فرایند اشباع

برخی دیگر از ابدالهای واکه‌ای رایج در گویشهای خراسانی و از جمله نیشابوری حاصل فرایند اشباع است. این فرایند عکس فرایند تخفیف است و در آن واکه‌های افتاده‌تر به واکه‌های افراشته‌تر تبدیل می‌شوند. تبدیل واکه نیم‌افراشته و پسین o به واکه افراشته و پسین u حاصل فرایند اشباع است که در نیشابور و بسیاری از گویشهای خراسانی دیده می‌شود. تلفظ واژه ناخُن به صورت ناخون (na¦xun)، و تلفظ واژه آجر به صورت آجور (a¦jur) و تلفظ واژه‌های مشت و مژه به صورت موشت (mus§t) و موجه (muja؛ نمونه‌های آشکاری از این نوع فرایند اشباع محسوب می‌شود.

 – تبدیل واکه پیشین و نیم‌افراشته e

نوع دیگری از فرایند اشباع واکه‌ای در نیشابور و گویشهای خراسانی تبدیل واکه پیشین و نیم‌افراشته e به واکه پیشین و افراشته i است. برای مثال تلفظ واژه مس (mes) به صورت mis و تلفظ واژه گرفت به صورت grift و تلفظ واژه gel به صورت gil. این نوع ابدال در گویشهای خراسانی قدمتی بسیار دارد و در برخی از متون فارسی قرون نخستین هجری که در حوزه خراسان تألیف شده‌اند شواهدی از رواج این فرایند وجود دارد.

– تبدیل واکه پسین و افتاده a¦

نوع دیگری از فرایند اشباع تبدیل واکه پسین و افتاده a¦ به واکه پسین و افراشته u است. تلفظ واژه‌های خام، جام  به صورت خوم (xum)، جوم (jum، تلفظ واژه‌ شانه به شَنه (s§unÀ)،

تلفظ واژه‌های استخوان و ستاندن به صورت استقون (estequn) و اِستوندن (estundan) نمونه‌هایی از این ابدال است.

 – پیشین شدن واکه پسین a و تبدیل آن به a

در نیشابور و گویشهای خراسانی علاوه بر ابدالهای واکه‌ای ــ که حاصل فرایندهای تخفیف و اشباع است ــ ابدالهای دیگری نیز رواج دارد که حاصل فرایند پسین یا پیشین شدگی واکه‌هاست. چنان‌که پیشین شدن واکه پسین a و تبدیل آن به a در اکثر گویشهای خراسانی رواج دارد. مثلا تلفظ واژه دانه در اغلب گویشهای خراسانی به صورت دنه (dana) است.

 – هماهنگی واکه‌ای

فرایند هماهنگی واکه‌ای نیز در گویش نیشابوری و خراسانی همانند بسیاری از زبانها و گویشهای ایرانی دیگر عمومیت دارد. در این فرایند یک واکه تحت تأثیر واکه دیگری که در هجای مجاور قرار دارد پاره‌ای از مختصات آوایی خود را از دست می‌دهد و به جای آن یا مختصات واکه مجاور را به خود می‌گیرد یا مختصاتی نزدیک به آنچه در هجای مجاور وجود دارد، به دست می‌آورد. رایج‌ترین نوع همگونی واکه‌ای در میان گویشهای خراسانی همگونی واکه پیشوندهای فعلی با واکه ریشه‌ای است که به آن می‌پیوندد. اگر واکه ریشه‌ای که این پیشوندها به آن می‌پیوندد پیشین باشد، تکواژ گونه‌های be و me و اگر پسین باشد تکواژ گونه‌های bo و mo تجلی می‌یابند. اگر تکواژ ریشه با واکه شروع شده باشد به واسطه واج میانجی «ی» (y) تکواژ گونه‌های bi و mi ظاهر می‌شوند. برای نمونه در گویش نیشابوری هماهنگی واکه‌ای در واژه‌های morom (مُرُم: می‌روم)، merim (مریم: می‌رویم)، borom (بُرُم: بروم)، berim (بریم: برویم) مشاهده می‌شود. میان واکه حرف اضافه da (دَ: در) و واکه اسم پس از آن هماهنگی واکه‌ای اتفاق می‌افتاد؛ مانند di min (دی مین یا دو مون: در میانِ)؛ do qottis (دُقوتیس: در قوطی)؛ de exer (دِاِخِر: در آخر)؛ du s§u (دوشو: در زیر)؛ و de zer (دِ زِر: در زیرِ) نیز در گویش نیشابوری و سبزواری مشاهده می شود.

– شباهتها و تفاوتهای نظام صرفی

 – اسم

در نیشابور و همه گویشهای خراسانی همانند زبان فارسی معیار، اسامی دارای دو شکل مفرد و جمع‌اند و نشانه جمع اسامی در بسیاری از این گویشها همانند گونه گفتاری زبان فارسی معیار است. در بیش‌تر این گویشها نشانه جمع در اسامی مختوم به همخوان، تکواژ -a¦ است مانند keta¦ba¦ که جمع واژه کتاب است و در اسامی مختوم به واکه تکواژ-ha¦ یا تکواژگونه -ya¦ به کار می‌رود، برای مثال قالیا (qa¦liya¦) جمع قالی.

– جمع مفرد

seraw (سراها) sera¦ (سرا) xunaw (خانه‌ها) xunÀ (خانه) gaw (گاوها) gow (گاو) keduyu (کدوها) kedu (کدو)

در اکثر گویشهای خراسانی همانند زبان فارسی معیار نشان ویژه‌ای برای معرفگی اسم وجود ندارد، اما در برخی از گویشها چنین پسوندی وجود دارد. مثلا در گویش نیشابوری برای معرفگی از پسوندهای -aka یا -ga (sar-ba¦z-ga و mard-aka) سربازگا و مردکا یا مردکَه استفاده می‌شود.

 – علامت نکره

علامت نکره در نیشابور و همه گویشهای خراسانی همانند زبان فارسی معیار کاربرد واژه «یک» (پیش از اسم) و پسوند «ـ ی» (پس از اسم) است. با این تفاوت که در اکثر گویشهای خراسانی تلفظ واژه «یک» به صورت یگ (yag) و تلفظ پسوند «ی» در بسیاری از گویشها نظیر نیشابوری، سبزواری، تربت‌حیدریه و قوچانی به صورت -e است. برای مثال یگ مردِ (yag mard-e) در این گویشها معادل یک مردی است.

– نشانه مفعول

نشانه مفعول صریح در نیشابور و بسیاری از گویشهای خراسانی، تکواژهای -e و -r (e) است مانند keta¦be biya¦r (کتابِ بیار) و kuza re (کوزه رِ: کوزه را)، در گویش تربت‌حیدریه و kila-r (کیله ـر: کوزه را) در گویش نیشابوری.

– صفت

ساختار صفت و موصوف و صفت تفضیلی (برتر) در گویشهای خراسانی همانند زبان فارسی معیار است. در بسیاری از گویشهای خراسانی نظیر نیشابوری، قوچانی، تربت‌حیدریه، قائنی و بیرجندی کاربرد صفت عالی (برترین) بسیار نادر است و به جای آن از ترکیب «از همه + صفت + تر» از همه بهتر یا از همه بوزورگتر یا از همه پیرتر استفاده می‌شود.

– قید

قیدها در گویش نیشابوری همانندی بسیاری با زبان فارسی معیار دارند و تفاوت آن‌ها با یکدیگر بیش‌تر آوایی و تلفظی است، برای مثال قید زمان دیشب در گویش نیشابوری و اسفراینی به صورت dis§na دیشنه یا دوشنه تلفظ می‌شود.

– قید زمان

گاه این تفاوتهای آوایی بسیار زیاد شده و تشخیص معنای واژه از روی صورت آن مشکل به نظر می‌رسد برای مثال در گویشهای نیشابوری، سبزواری، تربت‌حیدریه و بیرجندی قید زمان دیروز به صورت dine/ dina و قید زمان پریروز به صورت perenna/ prenna (در گویش بیرجندی pare¦na) تلفظ می‌شود.

 – واژه‌ها و ترکیبهای قید زمان

علاوه بر این قیود مشترکی که میان نیشابور و گویشهای خراسانی‌و زبان فارسی معیار (با تفاوتهای آوایی) وجود دارد، واژه‌ها و ترکیبهای قیدی وجود دارد که در فارسی معیار موجود نیست؛ به ویژه تعدد واژه‌ها و ترکیبهای قید زمان در این‌گویشها درخور توجه است. ترکیبهای eftow-tÀnok اَفتاو تونوک(میان صبح و ظهر که آفتاب کاملا در روی زمین پهن شده باشد)، aftam-va¦r افتامور (حدود ساعت نه و ده صبح)، ru¦z-var-a¦mad روز ور اَمه یا ruz-Àru-mÀdیا ruz-sÀr-zÀd (هر سه به معنی هنگام طلوع آفتاب)، aftaw-za¦rdیا aftow-pÀr اَفتاو پر اَفتاو زرد (هنگام غروب خورشید، لحظه غروب)، ru¦z-da-ku¦-s§od روز دِ کوه (بعد از غروب آفتاب)، gaw-gom گاو گُم (سر شب که هوا تاریک روشن است)، bonge-s§om (وقتی هوا کاملا تاریک شده و شب شده) نمونه‌ای از قیدهای ترکیبی است.

 – حروف اضافه

در گویش نیشابوری علاوه بر حروف اضافه رایج در فارسی معیار که برخی با همان تلفظ معیار و برخی با تلفظ گویشی به کار می‌روند، حروف اضافه دیگری نیز وجود دارد. برای نمونه حرف اضافه «خد» (با) که در گویشهای مختلف خراسانی هم تلفظهای، متفاوتی از آن وجود دارد. برای مثال در گویشهای سبزواری و کلیدری آن را xa¦d، در گویش قوچانی و بیرجندی xod، در گویش نیشابوری axa¦d یا vaxa¦d، در گویش اسفراینی xoday در گویش قائنی xod /xoday، در گویش خواف xode و در گویش تربت‌حیدریه xedey تلفظ می‌کنند.

 – تکواژگونه‌ها

تفاوت در نظام آوایی گویش نیشابوری و گویشهای خراسانی سبب شده است که تکواژگونه‌های متعددی از حروف اضافه مشترک میان این گویشها و گویش فارسی معیار وجود داشته باشد. برای مثال در گویش سبزواری، نیشابوری، قائنی و بیرجندی برای حرف اضافه «به» تکواژگونه‌های be، ve، b، va، hÀ (علاوه بر va و be در گویش قائنی) و ha (علاوه بر be در گویش رومی) وجود دارد. در اغلب گویشهای خراسانی حرف اضافه «در» به صورت de (برای مثال در گویشهای تربت‌حیدریه، کلیدری و سبزواری) دیده می‌شود. حرف اضافه «بر» به صورت ver یا var تلفظ می‌شود.  

 – ضمایر

ضمایر منفصل فاعلی در گویش نیشابوری و گویشهای خراسانی تفاوت چندانی با ضمایر فارسی معیار ندارد. در اغلب این گویشها این ضمایر به صورت mo مو (گاه به صورت me و ma نیز دیده می‌شود)، to، /u/ تو (گاه به صورت o و i)، ma¦، s§ema¦/ s§oma¦، una¦ اونا یا ما تلفظ می‌شود.

 – ضمیر « خود »

تنها ضمیر مشترک موجود در گویش نیشابوری و گویشهای خراسانی همان «خود» فارسی است که در گویشهای متفاوت تلفظهای گوناگونی دارد، برای مثال در گویش قائنی و بیرجندی xo و در گویش سبزواری و نیشابور xa¦d خاد و در گویش تربت‌حیدریه xod تلفظ می‌شود.

 – ضمایر اشاره دور و نزدیک

ضمایر اشاره دور و نزدیک در اکثر گویشهای خراسانی و گویش نیشابوری به صورت i و u و جمع آن‌ها به صورت ina¦ و una¦ (در قائنی به صورت inu و unu) است. ضمایر پرسشی هم غالبآ همان ضمایر پرسشی فارسی معیار هستند که در برخی از موارد تغییرات آوایی داشته‌اند. پرسش‌واژه kÀdu کُدو (کدام)، es§tow ایشتاو (چطور) و koja کوجی (کجا) نمونه‌هایی از این تغییرات آوایی است.

– فعل

دستگاه فعل در بیش‌تر گویشهای خراسانی، در قیاس با فارسی معیار، امکانات متنوع‌تر و گسترده‌تری دارد. برخی از امکانات موجود در این دستگاه بازمانده ویژگیهای فعل در زبان فارسی میانه و فارسی دری آغازین است که اکنون در فارسی معیار از بین رفته است.

 – اقسام فعل از نظر ساختمان 

در گویشهای خراسانی همانند زبان فارسی معیار، افعال به لحاظ ساختمان به سه دسته افعال ساده، پیشوندی و مرکّب تقسیم می‌شوند. به‌رغم شباهتهای کلی اختلافاتی اساسی میان اقسام فعل در گویشهای خراسانی و فارسی معیار وجود دارد. برای مثال در گویشهای خراسانی افعال بسیطی وجود دارد که اکنون در فارسی معیار کارایی ندارد یا هرگز استفاده نشده است. bruftan (بروفتن: چیزی را مجبور به بیرون رفتن کردن، کسی را با اعمال فشار از محل خارجکردن و فراری دادن) در گویش نیشابوری، jakidan (جکیدن: گریختن، جهیدن، مخفی شدن) در گویش تربت‌حیدریه، laqqid (لَقِّیده: چسبیدن) در گویش بیرجندی نمونه‌هایی از این کاربرد است.

– افعال مرکب

افعال مرکّب نیز در گویش نیشابوری و گویشهای خراسانی با زبان فارسی‌معیار تفاوتهایی دارد. برای نمونه برخی از افعال مرکّب‌ با همکردی متفاوت از همکرد نظیر آن افعال در زبان فارسی معیار ساخته می‌شوند. به جای همکرد «شدن» از همکرد «رفتن» استفاده می‌شود که گاه برعکس این حالت نیز دیده می‌شود، برای مثال ser raftan (سر رفتن: سیرشدن) در گویش نیشابوری و گویش تربت‌حیدریه، manda roftan (مندَه رُفتن: خسته شدن) و na¦ka¦r roftan (ناکار رفتن: مجروح شدن، از کار افتادن) در گویش نیشابوری و سبزواری، ba¦la¦ s§oda (بالا شده: بالا رفتن) و kos§ta raftan کُشته روفتن (کشته‌شدن) در گویش نیشابوری و گویش قوچانی.

دراین گویشها فعل معین ساخت مجهول همیشه «رفتن» است. علاوه بر این در گویش نیشابوری و بسیاری از گویشهای خراسانی افعال مرکّبیبه کار می‌رود که معادل آن‌ها در فارسی معیار فعل مرکّب‌دیگری است. برای مثال فعل «دلنگو (ن) کردن» با تلفظهای متفاوت گویشی که به معنای آویزان کردن است، در گویش نیشابوری و گویشهای اسفراینی، سبزواری، تربت‌حیدریه،  دیده می‌شود.

 – تنوع افعال پیشوندی

یکی دیگر از ویژگیهای مشترک در دستگاه فعلی گویش نیشابوری و گویشهای خراسانی تنوع افعال پیشوندی است. در این گویشها پیشوندهای فعلی وجود دارد که یا در زبان فارسی معیار معادلی ندارد یا گستره کاربرد آن‌ها بسیار محدودتر از گویشهای خراسانی است. برای مثال پیشوند «ها» با تکواژگونه‌های متعددی نظیر hÀ، ho، ha¦ و h در برخی گویشهای خراسانی، به‌ویژه گویشهای جنوبی‌تر خراسان در آغاز برخی از افعال واقع می‌شود و اغلب معنی «فرو» دارد (که معتقد است این پیشوند در متون کهن معنای «فرا» می‌دهد) و جهت فعل را به سوی پایین نشان می‌دهد یا معنی حرف اضافه «به» و «در» را داراست، اما گاه معنای خاصی ندارد. این پیشوند در فارسی معیار امروز وجود ندارد، اما کاربرد آن بر سر برخی افعال‌نظیر «هاگیر»، «هاده» و «هارو» در برخی از متون قدیمی فارسی دری مانند اسکندرنامه و برخی از ترجمه‌ها و تفاسیر کهن قرآن کریم برجای مانده از قرون نخستین هجری، دیده شده است. در برخی از این متون تکواژگونه «هو» از همین پیشوند نیز دیده می‌شود.

– تعدد تکواژگونگی پیشوندهای فعلی

در گویش نیشابوری و اغلب گویشهای خراسانی پیشوندهای فعلی «بر، باز، ب و در» که در فارسی معیار امروز به‌کار می‌روند، تعدد تکواژگونگی و گستره معنایی و کاربردی بالایی دارند. در اکثر این گویشها تکواژگونه‌های v r، ver، vÀr، ve، va، v، vo، dÀ و da، گونه‌های متعددی از چهار پیشوند مذکورند. گاه ترکیب معنایی این پیشوندها با جزء فعلی حالت ترکیبی می‌گیرد و تجزیه اجزای معانی از یکدیگر به آسانی میسر نیست. برای مثال در گویش نیشابوری va-kos§t وَکوش (خاموش کردن)، و va-kerda واکرده (باز کردن) است.

– اقسام فعل از نظر زمان در گویش نیشابوری 

در گویش نیشابوری و خراسانی افعال به لحاظ زمان همانند زبان فارسی معیار دارای سه‌گونه گذشته، حال و آینده هستند، اما تعدد و تنوع هریک از این زمانهای سه‌ ‌گانه فعل در این گویشها بسیار بیش‌تر از زبان فارسی معیار است. برخی از این تنوعات ساختاری ریشه در فارسی میانه یا فارسی دری آغازین دارد که در زبان فارسی معیار کاربرد آن فراموش شده است.

– ساخت فعل زمان گذشته

ساخت زمان گذشته ساده در گویشهای خراسانی و گویش نیشابوری صورتهای مختلفی دارد. در برخی گذشته ساده از ترکیب پیشوند «ب» + ستاک گذشته + شناسه‌های فعلی ساخته می‌شود. گاه به اقتضای فعل به کار رفته از پیشوندهای دیگری به غیر از «ب» نیز استفاده می‌شود، مانند افعال beraftom برفتوم (رفتم) یا bo-xa¦rd-om بوخاردوم (خوردم) یا vargoftom ورگوفتوم (گفتم) و dabastom دبستم (بستم). 

به نظر می‌رسد این ساخت گذشته ساده بازمانده زبان فارسی میانه باشد چرا که در برخی متون باقی‌مانده از فارسی میانه گاه پیشوند «ب» بر سر صیغه ماضی تام می‌آمده و برخی محققان عمل آن را «بیان اتمام و انجام یافتن فعل» دانسته‌اند، اما برخی آن را «باء زینت» و گاه «باء تأکید» نامیده‌اند که این تعبیر چندان معتبر نیست؛ علاوه بر این در دیگر ساختهای فعل ماضی نظیر ماضی استمراری، ماضی نقلی، ماضی نقلی استمراری، ماضی بعید و ماضی بعید استمراری نیز این تعدد ساختی (متناسب با نوع ضمیر) وجود دارد.

– دگرگونیهای آوایی در ساخت زمانهای مختلف فعل

در گویش نیشابوری و گویشهای خراسانی ساخت زمانهای مختلف فعل با دگرگونیهای آوایی درخور توجه در ریشه افعال همراه است. فرایند تخفیف در ریشه افعال گاه سبب می‌شود که فعل به یک حرف تقلیل یابد. برای مثال اول شخص مفرد فعل «خواستن» در گویش نیشابوری، به صورت mayom (مَیُم) بیان می‌شود.

 – منفی کردن فعل

در گویش نیشابوری و اکثر گویشهای خراسانی منفی کردن فعل درست همانند فارسی معیار با الحاق پیشوند ne- به ابتدای فعل به‌دست می‌آید، مانند نرفتوم، نمروم، نمَیوم بروم.

– اشتقاق در گویشهای خراسانی

ساختمان واژه‌ها و روشهای واژه‌سازی در گویشهای خراسانی کمابیش همانند زبان فارسی معیار است. پیشوندها و پسوندهای موجود در گویشهای خراسانی بیش‌تر همان پیشوندها و پسوندهای زبان فارسی معیار است، که برخی از آن‌ها عینآ و بعضی با اختلافاتی در لفظ یا معنی در این گویشها به‌کار می‌رود.

در گویشهای خراسانی وندهایی وجود دارد که در فارسی معیار کاربردی ندارد، برخی از این وندها بازمانده از زبان فارسی میانه یا زبان فارسی دری نخستین است.

– پیشوند کر

پیشوند kor- (کُر) در گویش نیشابوری و گویشهای جنوب خراسان نظیر قائنی و بیرجندی با اسم ترکیب شده و صفتی با مفهوم کوتاهی و بریدگی می‌سازد. kor-pa¦ (پاکوتاه) و kor-dom (دم‌بریده) نمونه‌ای از این پیشوندهاست. این پیشوند در فارسی محاوره‌ای به صورت kol (کُل: بی‌تناسب و کوتاه) تلفظ می‌شود که در اصل صفت است نه پیشوند.

یکی از پسوندهای مشترک میان بسیاری از گویشهای خراسانی، پسوند -uk است که به اسم پیوسته و صفت مبالغه می‌سازد، این پسوند در حقیقت شکل کهن پسوند -u در فارسی معیار است. این پسوند در گویش نیشابوری و اکثر گویشهای خراسانی نظیر اسفراینی، فردوس، قائنی، بیرجندی، رایج است، مانند واژه av-da-bar-u¦k آودباروک (بسیار آبکی)، و واژه اخموک axm-uk (بسیار اخمو)، واژه giryuk گیریوک (بسیار گریان).

یکی دیگر از پسوندهای رایج در گویشهای خراسانی پسوند نام آوا ساز -ast است؛ این پسوند در متون کهن فارسی دری نظیر قصص قرآن مجید، تفسیر شنشقی و تاج ‌المصادر نیز به‌کار می‌رفته است. این پسوند به پایان یک نام آوا اضافه شده و تغییراتی در معنای آن پدید می‌آورد. به این ترتیب که مفهوم ناگهانی پدید آمدن و عدم استمرار (یا استمرار کوتاه‌ مدت) نام آوا را می‌رساند. این پسوند در گویش نیشابوری و گویشهای بیرجندی، قائنی، تربت‌حیدریه و حتی در لهجه مشهدی نیز دیده می‌شود. واژه gorombost (گُرُمبُست: صدای ناگهانی گرمب) و s§oloppas (شُلُپَس: صدای ناگهانی شُلُپ) مثالهایی از کاربرد این پسوند (با تغییراتی آوایی) در گویشهای خراسانی است.

پسوند صفت شباهت‌ساز -ix در گویش نیشابوری (مانند ter-ix: تریح به معنای راست وایستاده مانند تیر) نیز از پسوندهای کهن به‌شمار می‌رود.

همچنین، تاکنون؛ واج‌گونه(Allophone)هایِ واکه‌ای زیر، در گویش نیشابوری، شناسایی شده‌است:

  • [:e] (= واج‌گونه /e/ و گونه کشیده آن؛ نمونه: پیچ ← در گویش نیشابوری: pe:č) پِچ
  • [:ɑ] (= واج‌گونه /ɑ/ و گونه کشیده آن؛ نمونه: قهر ← در گویش نیشابوری: qɑ:r) قهر
  • [:o] (= واج‌گونه /o/ و گونه کشیده آن؛ نمونه: خَن‌پِشو (معنی: انباری) ← در گویش نیشابوری: :xanpešo) خَن‌پِشو
  • [ə] (= واج‌گونه /e/ یا /ɑ/ می‌باشد که در «خوشه آغازی کلمه»، به گونه «کسره اضافه» و موارد دیگر، کاربرد دارد؛ نمونه: خادت (معنی: خودت) ← در گویش نیشابوری: xǎdət | نمونه دیگر: زنِ خانه ← در گویش نیشابوری: zanə xɑnɑ) زنِ خَنَه

در ساخت آوایی گویش نیشابوری، تحولات (دگرگونی‌های) آوایی شناسایی شده، که از جمله آنها فرایندهای واجی همچون ابدال (جای‌گزینی)، اضافه (افزایش)، حذف (ستردگی) و قلب (واژگونگی) را در بر می‌گیرد.

 

ستارگان شهید و ایثارگر نیشابور

جغرافياي شهرهای بار، چکنه و عشق آباد

جغرافیای شهری نیشابور

جغرافياي شهر فیروزه

فهرست