مشاهیر و ستارگان شهید و ایثارگر نیشابور
شهرستان های نیشابور، زبرخان، فیروزه و میان جلگه با تقدیم بیش از 2532 شهید به نظام و آرمان های مقدس انقلاب اسلامی ایران در ابتدای پیروزی انقلاب و هشت سال دوران دفاع مقدس و ایام ایثار، شهادت و مردانگی، برگی زرین از تاریخ معاصر ابرشهر را رقم زده اند. ستارگان جاویدان معرفی شده زیر تنها نمایندگانی برگزیده از صدها شهید علمی، جهادی، دانشجویی و نخبه نظامی هستند که هرگز نمی توانیم قدردان حماسه های بی نظیر ایثارگری آنها و خون های پاک شان باشیم، اما این پورتال مفتخر و متبرک به نام و یاد این شهدای گرانقدر، گوشه ای از رشادت های آنها را یادآوری می نماید.
ما نیشابوری ها باید افتخار کنیم که علاوه بر تقدیم مشاهیر برجسته ملی در علوم و ادبیات ( حکیم خیام، شیخ عطار، فضل بن شاذان و . . . ) به فرهنگ و تمدن اسلامی-ایرانی، همواره در طول تاریخ ستارگانی کم نظیر در نهضت های شیعی و مبارزه علیه ظلم و طاغوت ها پرورش داده و تقدیم این صراط نورانی نموده ایم. امروز نیز درخشش ستارگانی با عناوینی چون عقاب کردستان، شیر خوزستان، مسیح بلوچستان یا شهید وحدت، شهید یادواره ها، نابغه مهارتهای فنی مهندسی در دفاع مقدس و . . . افتخار کمی در عرصه شهادت و ایثار ملت ایران نیست.
- شهید کریم اندرآبی
شهید «کریم اندرآبی» در ۱۰ آذر ۱۳۳۳ در «نیشابور» متولد شد. مادرش می گويد: «وقتى از سفر مكه آمديم، خداوند اين فرزند را به ما داد.» در 6 سالگى به چاه افتاد كه عنايات الهى شامل حال او شد و نجات پيدا كرد. اوقات بيكارى را به مزارع كشاورزى براى كمك به پدر و مادرش می رفت. به مسجد رفتن و ورزش كردن اهتمام داشت. دوره ابتدايى را در نيشابور گذراند. دوره راهنمايى را در مدرسه كمال الملك همان جا به پايان رساند. تا اول دبيرستان بيشتر درس نخواند، چون می گفت: «اين رژيم طاغوتى است.» به همين خاطر به درس ادامه نداد و به روستا برگشت و به كار كشاورزى مشغول شد تا اين كه به سربازى رفت. بيشتر كتاب هاى مذهبى، قرآن، كتاب هاى دكتر شريعتى و شهيد مطهرى را مطالعه می کرد. با شروع انقلاب به صورت فعال در تظاهرات و راهپيمايى ها شركت می کرد.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى وارد سپاه شد و تا زمان شهادت در سپاه بود. با شروع جنگ تحميلى به فرمان امام، براى حفظ و حراست از ارزشهاى اسلامى و براى دفاع از دين و رضاى خدا به جبهه هاى حق عليه باطل شتافت. زمانى كه اعلام شد به هر پاسدار مبلغى پرداخت می شود او گفت: «من براى پول به جبهه نمی روم.» فرمانده گردان روح الله از لشكر 5 نصر بود. در پشت جبهه به خانواده هاى شهدا سركشى می کرد. در زمان جنگ تك و تنها حدود چهارصد نفر عراقى را اسير كرده بود. فرماندهى سپاه نيشابور را به او پيشنهاد كردند ولى قبول نكرد. گفت: «به جبهه می روم تا زمانى كه يا به شهادت برسم يا پيروز شويم.» به خاطر شجاعتش در جنگ به او لقب «شير خوزستان» داده بودند. وی سرانجام در ۲۸ مهر ۱۳۶۳ در عملیات «عاشورا» در منطقه «میمک» به فیض شهادت نائل آمد.
- شهید محمدرضا اویسیثانی
دانشجوی شهید «محمدرضا اویسیثانی» از شهدای دانشگاه علوم اسلامی رضوی و از غواصان اطلاعات عملیات لشکر پنج نصر در ششم دی ۱۳۴۱ در روستای «بحرود» از توابع شهرستان «نیشابور» متولد شد. وی در ۲۶ آذر ۱۳۶۵ در شناسایی قبل از عملیات «کربلای چهار» در شلمچه به فیض شهادت نائل آمد. بخشی از خاطرات هم رزم شهید بیان کننده اوج ایثار و از خودگذشتگی آنان در راه رفاه و امنیت امروز ماست.
« … از وقتی آموزشها شروع شد تازه فهمیدیم چقدر آموزشها سخت و طاقتفرساست؛ اما همهمان حاضر بودیم پای اعتقاداتمان بایستیم و بهقول معروف، جا نزنیم. ماهها هر شب بعد از خواندن نماز مغرب و خوردن شام لباسهای غواصیمان را میپوشیدیم و در سرمای استخوانسوز پاییز و زمستان، وارد آب نهر میشدیم و تا دمدمههای صبح، در همان آب سرد و گزنده اروندرود و نهرهایش آموزش میدیدیم. آموزشها و سرمای آب و هوا به حدی سخت بود که بعضی از نیروهایمان به شدت سرما زده میشدند، تب میکردند و درجه حرارت بدنشان بالا میرفت و دچار تشنج میشدند؛ اما با همین حال، یک عدهشان بیتوجه به مشقت و دردی که داشتند، به یادگیری و تمرین ادامه میدادند…»
- شهید علی اکبر بشنیجی
سردار شهید علی اکبر بشنیجی در دوم اردیبهشت ماه 1340 در روستای حصارگل نیشابور متولد گردید. از کودکی به مراسمات مذهبی علاقه داشت و در فعالیت های سیاسی ضد رژیم پهلوی حضور فعال داشت. در سال 60 فرمانده پایگاه بسیج شده و با رفتار خوش و صبوری خاصی سبب شده بود تا الگوی بسیجیان محله باشد. با حضور مستمر و رشادت های بسیار در جبهه های نبرد به سطح فرمانده گردان نصراله از تیپ 18 جواد الائمه لشکر 5 نصر خراسان رسید و در 25 فروردین ماه 1362 درجبهه شرهانی و در عملیات والفجر یک به شهادت نائل آمد.
- شهيد محمد چمني
شهید چمنی متولد ۱۳۳۶ در نیشابور است که به دلیل هوش بالا، تواضع و ادب همواره از او در بین دوستان و اقوام چهرهای محبوب و مورد احترام ساخته بود. از شش سالگی وارد دبستان شد و همیشه شاگرد ممتاز بود. در دبیرستان در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد و پس از آن یک سال به عنوان معلم پیمانی در آموزش و پرورش استخدام شد و همزمان پس از شرکت در کنکور سراسری رتبه دو رقمی کنکور را در رشته مکانیک آورد و در دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد. علاوه بر هنر نقاشی و داشتن قلمی توانمند، از همان سال های اول جوانی فعالیت های سیاسی اش را شروع کرد. به عنوان نماينده دانشگاه صنعتي شريف، در لانة جاسوسي به فعاليت ادامه داد و متعاقب آن به اتفاق گروهي از برادران جهاد دانشگاهي به سيستان و بلوچستان هجرت نموده و در آن ديار محروم، به خدمت مردم پرداخت. محمد در همان ايام، با تكيه بر دانش و ذوق سرشاري كه داشت، موفق به طراحي و اختراع كورهاي آجرپزي شد كه با كمترين امكانات براي عموم قابل استفاده بود. مهر ماه سال ۱۳۵۹ به منطقه جنگی اهواز رفت و با نيروهاي اندكي كه اكثراً بومي بودند توسط دكتر چمران سازماندهي شد. همچنین در جهاد دانشگاهی نیز فعال بود. پس از آن دوباره به دانشگاه برگشت و به مبارزه عليه گروهكها در دانشگاه پرداخت.
وي مجدداً در تابستان سال 1360 عازم جبهه شد و اين بار خداوند جبهه كردستان را براي او مقدر ساخت تا برگ زريني از زندگي اش را آغاز كند. چند ماه محمد به اسارت اشرار درآمد كه اين دوره 27 ماه به طول انجاميد و در اين ماهها حماسه عشقبازي خالق و مخلوق را به نمايش گذارد. وي پس از آزادي، به زادگاهش بازگشت، اما هنوز چند ماه نگذشته، براي سومين بار عازم جبهه گرديد و اين بار آنقدر حضور خويش را در كربلاي عشق ادامه داد، تا اينكه سرانجام موفق به دريافت مجوز ورود به خلوت محبوب را دريافت كرد. جبهة «ميمك» آخرين سجده گاه آن جوانمرد نستوه بود.
بخشی از وصیت نامه شهید چمنی نشان از طبع متعالی و روح بزرگ او دارد:« از محبوبترین راه ها به خدا دو جرعه است، یکی جرعه خشمی که با حلمش درخوری و یکی غمی که با صبرش برخوری و از محبوب ترین راهها به خدا دو قطره است، قطره اشکی در دل شب و قطره خونی که در راه خدا و از محبوب ترین گام ها به سوی خدا دو گام است، گام مرد مسلمانی که صف مجاهدان راه خدا محکم سازد و گامی برای صله رحم و این گام دوم است گامی که برای جهاد بردارد بهتر است».
- شهید محمدعلی خیامی
شهید «محمدعلی خیامی» دانشجوی رشته پرستاری دانشکده علوم پزشکی در سال ۱۳۴۳ در روستای خواجهآباد از توابع شهرستان نیشابور متولد شد.شهید خیامی که یکی از اعضای فعال شورای مرکزی انجمن اسلامی در دبیرستان بود، نسبت به کسب علم و دانش نیز توجه داشت. او عقیده داشت که علم و دانش به تنهایی سعادتآفرین نیست و انسان برای نیل به کمال باید مجهز به دو سلاح علم و تقوی باشد، از این رو همچنان که از نظر درسی دانشآموزی ممتاز بود، تقوی و اخلاص او نیز برای مسئولین و دوستانش پندآموز بود. شهید خیامی در دوران تحصیل در مقطع متوسطه یک نوبت بهعنوان امدادگر و ۲ نوبت بهعنوان پزشکیار به جبههها عزیمت کرد که ۱۹ ماه به طول انجامید. او مدت هفت ماه به همراه گروه هجرت عازم کردستان شد. خیامی سرانجام در ششمین مرحله اعزام به جبهه به آرزوی دیرینهاش که شهادت فی سبیل الله بود نائل آمد و در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای پنج در شلمچه آسمانی شد و پیکر مطهرش در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
- شهید احمدرضا رحمتی
سردار شهید احمدرضا رحمتی اول تیر 1341 در نیشابور چشم به جهان گشود. به مسائل دینی بسیار علاقه داشت، به همین خاطر وارد حوزه علمیه شد به خاطر مدرک، وارد مقطع راهنمایی شد و ادامه تحصیل داد. دوره راهنمایی را در مدرسه چمران و دوره متوسطه را در دبیرستان کمال نیشابور گذراند. اوقات بیکاری به مسجد می رفت و مطالعه می کرد. او کتاب های مذهبی، تاریخی، کتاب های شهید مطهری، نهج البلاغه و اصول کافی را بسیار می خواند. حتی توانسته بود یک کتابخانه با صد جلد کتاب دایر کند و اسم خودش را بر روی کتاب ها می نوشت و به دوستانش هدیه می داد تا آن ها هم مطالعه کنند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وارد بسیج شد. او با شهید چمران چهل روز دوره چریکی را گذراند. خدمت سربازی را در کردستان به پایان برد و حدود سه سال در آن جا با ضد انقلاب مبارزه کرد.
در سال 1358 وارد جهاد سازندگی شد تا در روستاها بتواند خدمتی بکند. سپس عضو سپاه شد. زمانی که منافقین در نیشابور بمب کار گذاشتند، رحمتی آن را خنثی کرد. در سال 1359 برای دفاع از اسلام و مردم محروم کردستان وارد سپاه شد. شهید رحمتی از فرماندهان شاخص و برجسته کردستان بود که در زمینه برقراری و پایداری امنیت فداکاری کرد. وی در هر نقطهای که خطر مردم را تهدید میکرد خود را سریع به آنجا میرساند تاجایی که مردم او را به عنوان “عقاب کردستان” میشناختند. وی در 13 آبان 1362 در منطقه تموغه واقع در جاده سقز به بانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و آخرین مسئولیت وی، فرماندهی پایگاه خورخوره و گردان جندالله سقز بود.
شهید رحمتی آن قدر مورد علاقه و محبت کردهای مسلمان قرار گرفته بود که در روز هفتم شهادتش، عده زیادی از کردها به نیشابور آمدند و در خیابان ها رژه رفتند و برایش عزاداری کردند.
- شهید ابوالفضل روشنک
- سردار شهید نور علي شوشتري
شهيد والامقام سردار نور علي شوشتري در خانوادهاي مذهبي و كشاورز در سال 1327 در روستاي ينگجه بخش سرولايت نيشابور به دنيا آمد و پيش از انقلاب اسلامي با مقام معظم رهبري در مشهد مقدس در ارتباط بود و پس از انقلاب به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيشابور درآمد. سردار شوشتري که افتخار همرزمي شهيدان بزرگواري همچون شهيد باکري و شهيد برونسي را در کارنامه زرين خود دارد در اکثر عملياتها با مسئوليت هاي مختلف به ويژه فرماندهي محورهاي عملياتي حضوري فعال داشت که هفت بار جراحت شديد و تحمل رنج و درد ناشي از آن ماحصل اين حضور فعال و مخلصانه بود و بدين ترتيب افتخار جانبازي را چون برگ زرين ديگري براي کتاب زندگي سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد. شهيد شوشتري، انسان بزرگي بود که در اثر بزرگي و عظمت، انقلاب او را پيدا و کشف شد و به همين دليل بود که از روزهاي اول انقلاب و در حوادث پس از پيروزي انقلاب، ايشان يک رزمنده عاشق و فدايي بود که در خط اول انقلاب حاضر ميشد و در عمليات طريق القدس ايشان به عنوان فرمانده گردان از تيپ 25 کربلا، ظاهر شد. در رخدادهاي کردستان و غايله گنبد کاووس در سالهاي ( 58 و 59 ) ايشان رزمندهاي بود که کيلومترها از خانه خود مهاجرت کرده و در خط مقدم انقلاب حاضر شد و از انقلاب و تماميت ارضي کشورش دفاع کرد و در حقيقت اوج بزرگي آقاي شوشتري، در دفاع مقدس پيدا شد. وي همين نقش را در عملياتهاي «فتحالمبين» و «بيتالمقدس» نيز داشت تا اينکه در عمليات والفجر مقدماتي چون در استان خراسان، فرماندهان و رزمندگان زيادي بودند، ايشان را مسئول كردندکه برويد و يک لشکر عظيمي از استان خراسان درست بکنيد، اين استان شايستگي تشکيل يک لشکر را دارد و سردار قاليباف و سردار قاآني تيمي بود که انتخاب شدند و لشکر 5 نصر با کمک ايشان شكل گرفت و در عمليات والفجر 1 و 2 و 3 شرکت کردند. شهيد شوشتري به عنوان فرمانده تيپ موسيبنجعفر پيشنهاد شد و از فرماندهي گردان، به فرماندهي تيپ ارتقاء يافت. در عمليات والفجر 3 که در مهران انجام شد جنگ بسيار سختي براي آزادسازي مهران صورت گرفت و جنگ سرنيزه و تن به تن شهيد شوشتري با سرهنگ جاسم ( پسر خاله صدام ) صورت گرفت و با کشته شدن سرهنگ جاسم، اين تپه نيز آزاد شد و عمليات مهران، با موفقيت به پايان رسيد.
با وقوع عمليات مرصاد وي به توصيه مقام معظم رهبري مسئوليت اين عمليات غرور آفرين را بر عهده گرفت و به نقل از شهيد صياد شيرازي فرماندهي خوبي از خود به نمايش گذاشت تا جايي که در تماس مرحوم حاج سيد احمد خميني با وي و ابلاغ گزارش پيشرفت عمليات توسط آن مرحوم به امام خميني (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتري مي فرمايند: “در اين دنيا که نمي توانم کاري بکنم. اگر آبرويي داشته باشم در آن دنيا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد.”
فرماندهي لشگر 5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشيني فرمانده نيروي زميني سپاه بخشي از مسئوليت هاي اين فرمانده بزرگ و شهيد والا مقام است. وي از اول فروردين 88 نيز با حفظ سمت، فرماندهي قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گرديد با تلاشي پيگير و مجاهدتي خستگي ناپذير ايجاد اتحاد بين طوايف شيعه و سني را در اين استان به افتخارات خود بيفزايد. سردار شهيد شوشتري که سال هاي متمادي منصب خادمي افتخاري بارگاه ملکوتي امام رضا را نيز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در ميدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود. سردار شوشتري که در تدارک برگزاري همايش وحدت سران طوايف در استان سيستان و بلوچستان بود صبح روز يک شنبه 26 مهر 1388 در اقدامي تروريستي در شهر سرباز به فيض شهادت نائل آمد و شهادت وي باعث شد غده چركين بزرگترين جاني تروريست منطقه عبدالمالك ريگي نيز ريشه كن شود و او به مسیح بلوچستان و هم رزمانش به شهدای وحدت ملی شهرت پیدا نمایند.
مقام معظم رهبری ( مد ظله ) درباره ایثار شهید شوشتری فرمودند:
« بعد از جنگ خیلی ها به حاشیه رفتند، اما شهید شوشتری هم چنان ماندند، هیچ کس برای من شهید شوشتری نمی شود. »
صدای شهید شوشتری در عملیات والفجر 8
معرفی شهید شوشتری توسط سردار دلها
- شهید احمد عابدی
در چراغانی هایی که برای مجالس ائمه ی اطهار (ع) انجام می شد و همچنین در مجالس قرآن، دعای توسل و کمیل شرکت می کرد. در استخدام آموزش و پرورش بود و با شروع جنگ تحمیلی استعفا داد و به جبهه رفت. می گفت: «فعلاً جنگ واجب تر است.» شهید عابدی از موسسین سپاه در نیشابور بود. پس از تشکیل سپاه در نیشابور، به عنوان فرمانده عملیات انتخاب گردید و با تشکیل بسیج به دستور امام در اوایل جنگ، از بنیانگذاران بسیج به شمار می آمد.
-
شهید حسن فیوجی
- سردار شهید محسن قاجاریان
- شهيد محمد علي قدمياري
- شهید محمد محمدی
استعداد و مهارت فوقالعاده این شهید والامقام در جوشکاری با حضور در گردان های جهاد سازندگی خراسان در مسیر درست و بهینه قرار گرفته بود و بر همین اساس، او در بسیاری از پروژههای مهندسی رزمی جنگ همچون پل بعثت نقش مؤثر و ممتازی ایفا نمود؛ تا جایی که در سالهای پایانی عمر با برکتش به سمت معاونت مهندسی رزمی تیپ نیز منصوب شد تا اینکه سرانجام در تاریخ ۶ آبان ۱۳۶۶، در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت مستقیم ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
- شهید ابوالحسن مسیح آبادی
در بیست و پنجم شهریورماه سال 1334 ش در شهرستان نیشابور به دنیا آمد. به خاطر تولدش در شب شهادت امام حسن (ع)، اسمش را ابوالحسن گذاشتند. شهید در کودکی به مکتب خانه رفت و در کارهای مزرعه به پدرش کمک می کرد. دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در مدرسه کمال الملک نیشابور گذراند. اوقات فراغتش را در مسجد و تکایا، به مطالعه کتاب های مذهبی، داستان و تاریخ می گذراند. خدمت دوران سربازی را در شیراز و به عنوان چترباز در نیروی هوایی گذراند. فرصت استخدام او در نیروی هوایی فراهم شد ولی راضی نبود و می گفت: «من نمی توانم کسانی را که حالت تحکم و زورگویی دارند را تحمل کنم.»
قبل از انقلاب در راهپیمایی ها شرکت داشت و با تشکیل سپاه پاسداران، عضو سپاه شد و جزو اولین نیروهایی بود که در نیشابور سپاه را تشکیل داد. در کردستان حضور داشت و در فتح بستان به نیروها آموزش می داد. در 24 سالگی با خانم مرضیه عرب ازدواج کرد که مدت زندگی مشترک آن ها بیش از یک سال بود. ثمره این ازدواج یک پسر به نام میثم است که در تاریخ بیست و یکم شهریورماه سال 1360 به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت. او گوش به فرمان امام بود. وی می گفت: «تا وقتی که جنگ ادامه داشته باشد، ما به جبهه می رویم.» او رفتن به جبهه را برای خود و دیگران یک وظیفه الهی و شرعی می دانست. فرماندهی گردان امام رضا (ع) در لشکر 5 نصر را بر عهده داشت. در پشت جبهه به نیروها آموزش می داد و در روستا و شهر به تبلیغ برای بسیج می پرداخت. او به مادیات علاقه ای نداشت. حتی بعد از ازدواج و باوجود یک فرزند، اسلام، جبهه و جنگ را بر همه چیز مقدم می شمرد. ابوالحسن مسیح آبادی عاقبت در تاریخ نهم آذرماه سال 1360 به علت اصابت ترکش به ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نائل و پیکر مطهر ایشان پس از حمل به زادگاهش در بهشت فضل نیشابور دفن شد.
- شهید حاج سید علی منصوری
در نهایت هم در تاریخ 20 خرداد 1395 در راه دفاع از حریم بانوی دمشق حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلای خان طومان شهد شیرین شهادت را نوشید و به خاطر علاقه ی زیادی که به جده ی خود حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و فرزندشان سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) داشتند از ناحیه پهلو و گردن مورد اصابت گلوله واقع شد و اینک در گلزار شهدای شهرستان نیشابور در کنار سایر همرزمان خود آرام گرفته است.
- شهید محمد جواد مهدیان پور
سردار شهید محمد جواد مهدیان پور در سال ۱۳۳۰ در شهرستان نیشابور به دنیا آمد. تا پایان مقطع متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. حدود سال ۱۳۴۸ برای گذراندن دوره سربازی، خود را به اداره نظام وظیفه معرّفی کرد. بعد از فراگرفتن آموزش های ویژه، با در نظر گرفتن نبوغ و استعداد بالای او در امور نظامی، وی را به گارد ویژه منتقل کردند. حضورش در گارد ویژه زمینه شناخت بیشتر او از دستگاه طاغوتی ستمشاهی را فراهم ساخت. همین آگاهی، نقطه عطفی برای شروع مبارزات پنهان و آشکارش با رژیم استبدادی شاه شد. با اوجگیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی بهصف مبارزان پیوست و نقش قابل توجهی در مبارزه و همراه ساختن جوانان با انقلاب اسلامی ایفا کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان اولین مسؤول شهربانی نیشابور مشغول به فعالیت شد. با تشکیل سپاه پاسداران، بهعضویت این نهاد انقلابی درآمد. با آغاز تحرکات ضد انقلاب در ماههای اولیه پس از پیروزی انقلاب، راهی جبهه کردستان شد و در کنار دیگر رزمندگان و فرماندهان رشید خراسانی به جهاد پرداخت. با آغاز تهاجم دشمن بعثی به میهن اسلامی، بهعنوان فرمانده یکی از گردانهای نیروهای ستاد خراسان به اهواز اعزام شد.
در زمان صدور فرمان امام (ره) بر تشکیل ارتش بیست میلیونی، جزو پایه گذاران بسیج نیشابور شد و با تلاشی گسترده، منطقه ای را در باغرود نیشابور برای آموزش بسیجیان در اختیار گرفت، جایی که بعدها به پادگان آموزش نظامی با نام «شهید هاشمی نژاد» تبدیل شد. سپس به طور همزمان، فرماندهی دو پادگان آموزشی امام رضا(ع) و شهید هاشمی نژاد را برعهده گرفت. در طول این مدت دائماً به جبهه های جنگ میرفت و در عملیات های مختلف شرکت مینمود. در عملیات چزابه، فتحالمبین، بیتالمقدس، به عنوان فرمانده ستاد و در عملیاتهای رمضان، مسلمابن عقیل، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر ۳، والفجر۸، کربلای چهار، کربلای پنج و کربلای ده بهعنوان جانشین تیپ جوادالائمه (ع) شرکت کرد. این شهید بزرگوار همچنین مدتی به عنوان جانشین فرمانده تیپ ۲۱ امامرضا (ع) خدمت کرد و اواخر سال ۱۳۶۶ بهعنوان فرمانده لشکر ۲۱ امام رضا (ع) منصوب شد، مسئولیتی که تا ۶ سال پس از پایان جنگ ادامه یافت. وی، در سال ۱۳۶۸ دوره فرماندهی و ستاد( دافوس) را گذراند. مسؤلیتهای فرماندهی قرارگاه پشتیبانی نیروی زمینی سپاه، فرماندهی دژبان کل (۱۳۷۳) و جانشینی قرارگاه ثامنالائمه(ع) از دیگر مسئولیتهاییاست که این فرمانده شهید عهدهدار گردید. سال ۱۳۷۵ به خاطر بروز بیش از حدّ آثار جراحت شیمیایی و جراحت های دیگر که یادگار دوران دفاع مقدس بود، مجبور به بازنشستگی زود هنگام شد، اما در سال ۱۳۷۷ با فراخوان مجدّد برای خدمت در سپاه لبیک گفت. سرانجام، سوم خرداد ۱۳۷۹ با سمت جانشین فرمانده قرارگاه ثامنالائمه (ع) حین انجام مأموریت در مسیر کاشمر به سبزوار به فیض شهادت نائل آمد.
- شهید عباس یوسفی
شهید عباس یوسفی در 16 اردیبهشت سال ۱۳۳۹ در شهرستان نیشابور و در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. خانواده یوسفی محل زندگی خود را در حالی به شهر علی آباد گرگان انتقال دادند که عباس فقط سه سال داشت. از سن ۵.۵ سالگی وارد تحصیل شد دوران ابتدایی و راهنمایی را با وجود مشکلات اقتصادی سپری کرد. تا سال سوم دبیرستان در گرگان بود اما به دلیل فعالیتهای گستردهای که در پخش اعلامیه ها و انتشار نوارهای امام خمینی رحمة الله علیه بر روی کاغذ انجام داد تحت پیگرد ساواک قرار گرفت و مجبور شد از گرگان به نیشابور عظیمت نماید. دیپلم رشته اقتصاد را در نیشابور اخذ کرد و همچنان در راه پیشبرد انقلاب تلاش می کرد. پس از پیروزی انقلاب از اولین کسانی بود که به عضویت سپاه نیشابور درآمد. با شروع جنگ به مناطق عملیاتی اعزام شد و در عملیات های مختلفی از قبیل بیت المقدس، طریق القدس، فتح المبین و رمضان شرکت داشت و در عملیات رمضان از ناحیه گردن مجروح شد. پس از مجروحیت به مدت دو سال در کردستان مامور شد و خانواده را نیز به کردستان منتقل نمود. در کردستان پس از انجام عملیات های موفق در مبارزه با منافقین کوردل، در روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۶۳ در یک ترور ناجوانمردانه به فیض شهادت رسید. شهادت او برای دشمن آن قدر مهم بود که عصر همان روز رادیو بعث عراق اعلام نمود امروز یکی از سرداران امام خمینی در کردستان را به شهادت رساندیم.
همشهریان گرامی خواهشمند است چنانچه مطالب خلاصه شده و قابل ذکر یا تصاویری از مشاهیر ذکر شده در اختیار دارید، به منظور غنی سازی پورتال با ما به اشتراک بگذارید و نظرات ارزنده تان را جهت بهبود خدمات علمی پورتال ارسال نمایید.