ﺷﻴﺦ ﻋﻄﺎر نیشابوری

ﺷﻴﺦ فریدالدین ﻋﻄﺎر نیشابوری 

 

ﻓﺮﻳﺪاﻟﺪﻳﻦ اﺑﻮﺣﺎﻣﺪ ﻣﺤﻤﺪﺑﻦ اﺑﻮﺑﻜﺮ اﺑﺮاﻫﻴﻢ ﺑﻦ اﺳﺤﺎق ﻋﻄﺎر ﻛﺪﻛﻨﻲ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮري ﻣﻌﺮوف ﺑﻪ ﺷﻴﺦ ﻋﻄﺎر ﻧﻴﺸﺎﺑﻮري ﺷﺎﻋﺮ و ﻋﺎرف اﻳﺮاﻧﻲ در ﻗﺮن ﺷﺸﻢ و آﻏﺎز ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ ﻫﺠﺮي ﻗﻤﺮي اﺳﺖ. در ﻣﻴﺎن ﺑﺰرﮔﺎن ﺷﻌﺮ ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ ﻓﺎرﺳﻲ، زﻧﺪﮔﻲ ﻫﻴﭻ ﺷﺎﻋﺮي ﺑﻪ اﻧﺪازه ﻋﻄﺎر در ﭘﺮده اﺑﻬﺎم ﻧﻴﺴﺖ. ﻧﻪ ﺳﺎل ﺗﻮﻟﺪ او ﺑﻪ درﺳﺘﻲ روﺷﻦ اﺳﺖ و ﻧﻪ ﺣﺘﻲ ﺳﺎل وﻓﺎت او. آﻧﭽﻪ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ او در ﻧﻴﻤﻪ دوم ﻗﺮن ﺷﺸﻢ و رﺑﻊ اول ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ ﻣﻲ زﻳﺴﺘﻪ اﺳﺖ.

مروری بر زندگی عطار نیشابوری

دوﻟﺘﺸﺎه ﺳﻤﺮﻗﻨﺪي، در ﺗﺬﻛﺮه ﺧﻮد، ﺗﻮﻟﺪ ﻋﻄﺎر را ﺷﺸﻢ ﺷﻌﺒﺎن سال 513 قمری و ﻓﻮت او را دﻫﻢ ﺟﻤﺎدي اﻟﺜﺎﻧﻲ 627 ذﻛﺮ ﻛﺮده اﺳﺖ ﻛﻪ اﮔﺮ اﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﻤﺮ او 114 ﺳﺎل ﺑﻮده ﻛﻪ ﻗﺪري ﻋﺠﻴﺐ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ رﺳﺪ. ﺑﺮﺧﻲ ﻧﻴﺰ ﺳﺎل ﺗﻮﻟﺪ او را  537 قمری ﮔﻔﺘﻪ اﻧﺪ؛ اﻣﺎ استاد ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻛﺪﻛﻨﻲ در ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد درﺑﺎره ﻋﻄﺎر، ﺳﺎل ﺗﻮﻟﺪ او را ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﻗﺮاﻳﻦ 553 قمری داﻧﺴﺘﻪ ﻛﻪ در ﺣﺪود 74 ﺳﺎﻟﮕﻲ و در 627 قمری درﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ.

سردیس عطار نیشابوری نصب شده در ورودی آرامگاه

ﺑﺮﺧﻼف آﻧﭽﻪ ﺗﺎﻛﻨﻮن ﻧﻮﺷﺘﻪ اﻧﺪ و ﻋﻄﺎر را ﺷﺎﻋﺮ ﭘﺎﻳﺎن ﻗﺮن ﺷﺸﻢ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮده اﻧﺪ ﺑﺎﻳﺪ او و دوران ﺷﻜﻮﻓﺎﻳﻲ ﻫﻨﺮش را در رﺑﻊ اول ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ ﺑﺪاﻧﻴﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﺎ رواﻳﺖ 627 ق در ﻣﻮرد ﺳﺎل وﻓﺎت او ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻄﺒﻴﻖ اﺳﺖ. ﺣﺘﻲ اﮔﺮ ﻋﻤﺮي ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ 75 و 80 ﺳﺎل ﻫﻢ ﺑﺮاي او در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﺑﺎز دوران اﺻﻠﻲ ﺷﺎﻋﺮﻳﺶ ﺑﺎ ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻧﻄﺒﺎق دارد.

ﻋﻄﺎر اﻫﻞ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮر ﺑﻮد و ﭼﻨﺪ ﻛﺘﺎب ﻣﻨﻈﻮم و ﻳﻚ ﻛﺘﺎب ﺑﻪ ﻧﺜﺮ از او ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪه اﺳﺖ. ﻧﻪ اﺳﺘﺎدان او و ﻧﻪ ﻣﻌﺎﺻﺮاﻧﺶ و ﻧﻪ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺸﺎﻳﺦ او در ﺗﺼﻮف، ﻫﻴﭻ ﻛﺪام ﺑﻪ ﻗﻄﻊ روﺷﻦ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﺮﺧﻲ او را از ﺷﺎﮔﺮدان و ﻣﺮﻳﺪان ﻣﺠﺪاﻟﺪﻳﻦ ﺑﻐﺪادي و ﻧﺠﻢ اﻟﺪﻳﻦ ﻛﺒﺮي داﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ. اﻣﺎ اﻧﺘﺴﺎب او ﺑﻪ ﻃﺮﻳﻘﻪ ﻛﺒﺮوﻳﻪ، ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎري ﺑﺮ آن ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻛﺮده اﻧﺪ، ﻣﻮرد ﺗﺮدﻳﺪ اﺳﺖ. ﺑﺴﻴﺎري ﻧﻴﺰ او را ﻣﺮﻳﺪ ﺷﻴﺦ اﺑﻮﺳﻌﻴﺪ اﺑﻮاﻟﺨﻴﺮ داﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﺑﺪان ﺳﺒﺐ ﻛﻪ در آﺛﺎرش ﺑﺴﻴﺎر از او ﺗﺠﻠﻴﻞ ﻛﺮده اﺳﺖ وﻟﻲ اﻧﺘﺴﺎب او ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺳﻠﺴﻠﻪ اي ﻣﺴﻠﻢ ﻧﻴﺴﺖ.

ﻋﻮﻓﻲ ﻛﻪ در اواﺧﺮ ﻗﺮن ﺷﺸﻢ و اواﻳﻞ ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ، ﻳﻌﻨﻲ در ﺣﺪود 600 قمری در ﻧﻴﺸﺎﺑﻮر ﺑﻮده اﺳﺖ در ﻣﻮرد ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺑﻮدﻧﺶ ﺑﺎ ﻋﻄﺎر مطالبی آورده و اﻳﻨﻜﻪ ﻋﻄﺎر در ده ﻛﺪﻛﻦ در ﻋﺰﻟﺖ و اﻧﺰوا ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲ ﺑﺮده وﻟﻲ ﻋﻮﻓﻲ در ﻧﻴﺸﺎﺑﻮر ﺑﻮده و ﺗﻮﻓﻴﻖ دﻳﺪار او را ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

از ﺳﻔﺮﻫﺎي اﺣﺘﻤﺎﻟﻲ او ﻫﻴﭻ آﮔﺎﻫﻲ ﻧﺪارﻳﻢ و از زﻧﺪﮔﻲ ﺷﺨﺼﻲ و ﻓﺮدي او و زن و ﻓﺮزﻧﺪ و ﭘﺪر و ﻣﺎدر و ﺧﻮﻳﺸﺎن او اﻃﻼع ﻗﻄﻌﻲ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻣﻮرﺧﺎن ﻗﺪﻳﻢ و ﺗﺬﻛﺮه ﻧﻮﻳﺴﺎن ﻛﻬﻦ، ﻋﻄﺎر را اﻫﻞ ﻛﺪﻛﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ اﻧﺪ. ﻛﺪﻛﻦ از آﺑﺎدي ﻫﺎي ﻗﺪﻳﻢ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮر و اﻛﻨﻮن از دﻫﺎت ﺗﺮﺑﺖ ﺣﻴﺪرﻳﻪ اﺳﺖ. « در ﻛﺪﻛﻦ زﻳﺎرﺗﮕﺎﻫﻲ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎم « ﭘﻴﺮزروﻧﺪ » ﻛﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ اﻋﺘﻘﺎدات و اﻃﻼﻋﺎت ﻛﻬﻦ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪه در ﻧﺰد اﻫﺎﻟﻲ، ﻣﺰار ﭘﺪر ﻋﻄﺎر اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻧﺎم « ﻣﺰار ﺷﻴﺦ اﺑﺮاﻫﻴﻢ » ﻣﻮرد اﺣﺘﺮام و ﺗﻘﺪﻳﺲ اﻫﺎﻟﻲ اﺳﺖ. ﺗﺬﻛﺮه ﻧﻮﻳﺴﺎن ﻧﺎم ﭘﺪر ﻋﻄﺎر را اﺑﺮاﻫﻴﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ اﻧﺪ و از او ﺑﻪ ﻧﺎم ﻣﺤﻤﺪﺑﻦ اﺑﺮاﻫﻴﻢ ﺑﻦ اﺳﺤﺎق ﻳﺎد ﻛﺮده اﻧﺪ.

ﻋﻄﺎر در ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﺑﻪ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮر رﻓﺖ. ﭘﺪرش ﻋﻄﺎر، ﻳﻌﻨﻲ داروﺳﺎز و ﻃﺒﻴﺐ ﺑﻮد. او ﻧﻴﺰ ﺷﻐﻞ ﭘﺪر را ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺒﺐ ﻫﺮ دو ﺑﻪ ﻋﻄﺎر ﺷﻬﺮت ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ. آن دو در ﻋﻴﻦ ﻃﺒﺎﺑﺖ و داروﺳﺎزي ﺑﻪ ﺗﺼﻮف و ﻋﺮﻓﺎن ﻧﻴﺰ ﮔﺮاﻳﺶ داﺷﺘﻨﺪ. ﺑﻲ ﺷﻚ آﻧﭽﻪ درﺑﺎره ﺳﺒﺐ ﻋﻼﻗﻪ او ﺑﻪ ﻓﻘﺮ و ﺗﺼﻮف، ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻓﺴﺎﻧﻪ، ﻧﻘﻞ ﻛﺮده اﻧﺪ اﺳﺎس درﺳﺘﻲ ﻧﺪارد. اﻓﺴﺎﻧﻪ ﻣﻌﺮوف ﭼﻨﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺳﺒﺐ ﺗﻮﺑﻪ وي آن ﺑﻮد ﻛﻪ روزي در دﻛﺎن ﻋﻄﺎري ﻣﺸﻐﻮل ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮد ﻛﻪ دروﻳﺸﻲ آﻧﺠﺎ رﺳﻴﺪ و ﭼﻨﺪﺑﺎر ﺷﻲ-لله ﮔﻔﺖ. او ﺗﻮﺟﻬﻲﻧﻜﺮد. دروﻳﺶ ﮔﻔﺖ ﺧﻮاﺟﻪ ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﻮاﻫﻲ ﻣﺮد ﻋﻄﺎر ﮔﻔﺖ ﭼﻨﺎن ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮاﻫﻲ ﻣﺮد!  دروﻳﺶ ﮔﻔﺖ آﻳﺎ ﻫﻤﭽﻮن ﻣﻦ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻲ ﺑﻤﻴﺮﻳﻪ ﻋﻄﺎر ﮔﻔﺖﺑﻠﻪ. زﻳﺮ ﺳﺮ ﮔﺬاﺷﺖ و ﮔﻔﺖ اﷲ و ﺟﺎن داد. ﻋﻄﺎر دﮔﺮﮔﻮن ﺷﺪ. دﻛﺎن را رﻫﺎ ﻛﺮد و ﺑﻪ ﻃﺮﻳﻘﻪ ﻋﺮﻓﺎن روي آورد.

ﻋﻄﺎر ﺑﻨﺎ ﺑﺮ آﺛﺎرش، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻃﺐ و داروﺳﺎزي، در ﺣﻜﻤﺖ و ﻧﺠﻮم و ادب و ﻋﻠﻮم دﻳﻨﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺼﻴﺮت داﺷﺘﻪ اﺳﺖ اﻣﺎ در ﻣﻮرد ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺑﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ و ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻋﺮﻓﺎن ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻲ ورزﻳﺪه اﺳﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻا ﺑﻪ ﻗﺼﺺ و اﻗﻮال ﺻﻮﻓﻴﺎن ﺷﻮق ﺧﺎﺻﻲ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ داده و در آﺛﺎر او ﻧﻘﻞ ﺣﻜﺎﻳﺎت ﺻﻮﻓﻴﻪ ﻓﺮاوان اﺳﺖ. او از اﺣﻮال و اﻗﻮال ﺷﻌﺮا و ﺳﻼﻃﻴﻦ و ﺳﺎﻳﺮ ﻃﺒﻘﺎت ﻧﻴﺰ ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ درﺑﺎره ﺳﻠﻄﺎن ﻣﺤﻤﻮد ﻏﺰﻧﻮي ﺑﺴﻴﺎر ﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و او را ﺑﻪ ﺻﻔﺎت ﻋﺎﻟﻲ و ﻟﻄﺎﺋﻒ ذوﻗﻲ و ﻗﻠﺒﻲ ﻣﻲ ﺳﺘﺎﻳﺪ. ﻣﺬﻫﺐ او را ﺑﺮﺧﻲ ﺷﻴﻌﻲ ذﻛﺮ ﻛﺮده اﻧﺪ؛ اﻣﺎ از ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ آﺛﺎر او ﺑﺮﻣﻲ آﻳﺪ ﻛﻪ در ﻋﻴﻦ ارادت ﺑﻪ آل ﻋﻠﻲ، ﻇﺎﻫﺮا ﺳﻨﻲ ﺑﻮده و از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺗﻌﺼﺐ در اﻣﺮ ﻣﺬﻫﺐ اﺟﺘﻨﺎب ﻣﻲ ورزﻳﺪه اﺳت. ﻣﻘﺒﺮه ﻋﻄﺎر در ﻧﻴﺸﺎﺑﻮر در ﻧﺰدﻳﻜﻲ ﻗﺒﺮ ﺧﻴﺎم اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻣﻘﺒﺮه در ﻋﻬﺪ اﻣﻴﺮ ﻋﻠﻴﺸﻴﺮ ﻧﻮاﻳﻲ ﺗﺠﺪﻳﺪ ﺑﻨﺎ ﺷﺪ.

 

آﺛﺎر ﻋﻄﺎر نیشابوری

ﻋﻄﺎر ﻣﺮدي ﭘﺮﻛﺎر و ﻓﻌﺎل ﺑﻮد. ﻣﺜﻨﻮي ﻫﺎي ﺑﺴﻴﺎر و دﻳﻮان ﻏﺰﻟﻴﺎت و ﻗﺼﺎﻳﺪ و رﺑﺎﻋﻴﺎت ﺑﺴﻴﺎري را ﺑﻪ او ﻧﺴﺒﺖ داده اﻧﺪ. ﺗﻌﺪاد آﺛﺎر او را ﺑﻴﻦ 45 ﺗﺎ 190 ﻛﺘﺎب ذﻛﺮ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ اﻏﺮاق اﺳﺖ. ﻗﺎﺿﻲ ﻧﻮراﷲ ﺷﻮﺷﺘﺮي 114 ﻛﺘﺎب و رﺳﺎﻟﻪ ﺑﻪ او ﻧﺴﺒﺖ داده اﺳﺖ. ﺑﺎ آﻧﻜﻪ ﻋﻄﺎر ﺷﻌﺮ ﺑﺴﻴﺎر داﺷﺘﻪ و ﺑﻪ ﭘﺮﮔﻮﻳﻲ ﺷﻬﺮت داﺷﺘﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﻋﻤﺪه اي از آﺛﺎري ﻛﻪ ﺑﻪ او ﻧﺴﺒﺖ داده اﻧﺪ در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ او ﻧﻴﺴﺖ. ﻋﻄﺎر در ﻣﻘﺪﻣﻪ اي ﻛﻪ ﺧﻮد، و ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل ﻗﻮي در اواﺧﺮ ﻋﻤﺮ، ﺑﻪ ﻧﺜﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﻧﺎم و ﻧﺸﺎﻧﻲ آﺛﺎر ﺧﻮﻳﺶ را آورد اﺳﺖ. اﻳﻦ آﺛﺎر ﻋﺒﺎرت اﻧﺪ از:

  1. اﻟﻬﻲ ﻧﺎﻣﻪ
  2. اﺳﺮارﻧﺎﻣﻪ
  3. ﻣﻨﻄﻖ اﻟﻄﻴﺮ ﻳﺎ ﻣﻘﺎﻣﺎت ﻃﻴﻮر
  4. دﻳﻮان ( ﻏﺰﻟﻴﺎت و ﻗﺼﺎﻳﺪ )
  5. ﻣﺨﺘﺎرﻧﺎﻣﻪ ( ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ رﺑﺎﻋﻴﺎت )

اﻟﺒﺘﻪ ﻋﻄﺎر ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ دو اﺛﺮ ﻣﻨﻈﻮم ﺧﻮﻳﺶ را ﺑﻪ ﻧﺎم ﺟﻮاﻫﺮﻧﺎﻣﻪ و ﺷﺮح اﻟﻘﻠﺐ از ﻣﻴﺎن ﺑﺮده و ﻧﺎﺑﻮد ﻛﺮده اﺳﺖ. ﭼﻨﺎن ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺗﻌﺪاد آﺛﺎري ﻛﻪ در ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺗﺄﻟﻴﻔﺎت ﻋﻄﺎر ﻗﺮار دادﻧﺪ ﺑﺴﻴﺎر اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﻲ از ﻣﺸﻬﻮرﺗﺮﻳﻦ آﻧﻬﺎ در زﻳﺮ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد.

ﻣﻨﻄﻖ اﻟﻄﻴﺮ: ﻳﻜﻲ از ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺗﺮﻳﻦ آﺛﺎر ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ در ادﺑﻴﺎت ﺟﻬﺎن اﺳﺖ و ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻌﺪ از ﻣﺜﻨﻮي ﻣﻮﻟﻮي ﻫﻴﭻ اﺛﺮي در ادﺑﻴﺎت ﻣﻨﻈﻮم ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ، در ﺟﻬﺎن اﺳﻼم، ﺑﻪ اﻳﻦ ﭘﺎﻳﻪ ﻧﺮﺳﺪ. اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ ﺑﻴﺶ از 4600 ﺑﻴﺖ اﺳﺖ و ﻣﻮﺿﻮع آن ﺷﺮح ﺳﻔﺮ ﻣﺮﻏﺎن اﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻮي ﺳﻴﻤﺮغ و ﻣﺎﺟﺮاﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در اﻳﻦ راه ﺑﺮاي آﻧﺎن رخ ﻣﻲ دﻫﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺻﻮرت ﻛﻪ در ﻣﻴﺎن ﭘﺮﻧﺪﮔﺎن « ﻫﺪﻫﺪ » راﻫﻨﻤﺎي ﮔﺮوه ﻣﻲ ﺷﻮد. در ﻣﻴﺎﻧﻪ راه ﺑﺮﺧﻲ ﭘﺸﻴﻤﺎن ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ و ﺑﺮﺧﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﺨﺘﻲ راه از ﭘﺎي  درﻣﻲ آﻳﻨﺪ. ﻋﻄﺎر در ذﻛﺮ دﺷﻮاري ﻫﺎي ﺳﻔﺮ، ﻣﺎﺟﺮاي ﺷﻴﺦ ﺻﻨﻌﺎن را ﻣﻲ آورد ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺣﻖ روي آورد. در ﭘﺎﻳﺎن، ﺳﻲ ﻣﺮغ، ﺑﻌﺪ از ﻃﻲ ﻛﺮدن ﻫﻔﺖ وادي دﺷﻮار، ﻛﻪ ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﻫﻔﺖ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺳﻠﻮك ( ﻃﻠﺐ، ﻋﺸﻖ، ﻣﻌﺮﻓﺖ، اﺳﺘﻐﻨﺎ، ﺗﻮﺣﻴﺪ، ﺣﻴﺮت، ﻓﻘﺮ و ﻓﻨﺎ ) اﺳﺖ، ﺑﻪ ﺳﻴﻤﺮغ ﻣﻲ رﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ فقر و ﻓﻨﺎﺳﺖ. ِ در این منظومه لطیف ترین بیانﻣﻤﻜﻦ در ﻣﻮرد ﺣﻖ و ﺧﻠﻖ و دﺷﻮاري ﻫﺎي راه ﺳﻠﻮك ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.

ﻣﻨﻄﻖ اﻟﻄﻴﺮ ﻋﻄﺎر ﺑﻪ ﻫﻤﺖ ﺳﻌﻴﺪ ﻧﻔﻴﺴﻲ و ﺑﺎ ﻫﻤﻜﺎري اﻧﺘﺸﺎرات داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان در 1219 ق ﺑﺎ ﺷﺶ ﻫﺰار ﺑﻴﺖ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ.

ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻧﺎﻣﻪ: ﻳﻜﻲ از ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺗﺮﻳﻦ آﺛﺎر ﻋﻄﺎر اﺳﺖ. ﺷﺎﻳﺪ ﭘﺲ از ﻣﻨﻄﻖ اﻟﻄﻴﺮ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ اﺛﺮ او ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﭘﺨﺘﮕﻲ ﻓﻜﺮ و ﺗﻨﻮع اﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎ در ﻛﻤﺎل اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ و ﻇﺎﻫﺮا. از ﻟﺤﺎظ ﺗﺎرﻳﺨﻲ آﺧﺮﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ ﻋﻄﺎر ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲ آﻳﺪ.

دﻳﻮان ﻏﺰﻟﻴﺎت و ﻗﺼﺎﻳﺪ: دﻳﻮان ﻋﻄﺎر ﻳﻜﻲ از زﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ دﻳﻮان ﻫﺎي ﺷﻌﺮ ﻓﺎرﺳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻫﻤﺎن ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ ﺑﺎ ﻋﻼﻗﻪ و اﺷﺘﻴﺎق ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺷﻌﺮ ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ ﻓﺎرﺳﻲ ﻣﻮاﺟﻪ ﺷﺪ. اﻳﻦ دﻳﻮان ﺑﺎرﻫﺎ ﭼﺎپ ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺳﺎل ﻫﺎي اﺧﻴﺮ اﺳﺘﺎد ﺳﻌﻴﺪ ﻧﻔﻴﺴﻲ و ﺗﻘﻲ ﺗﻔﻀﻠﻲ ﺧﺮاﺳﺎﻧﻲ ﻫﺮ ﻳﻚ ﻣﺴﺘﻘﻼ دﻳﻮان ﺷﻌﺮ ﻋﻄﺎر را ﺑﻪ ﭼﺎپ رﺳﺎﻧﺪه اﻧﺪ.

ﻣﺨﺘﺎرﻧﺎﻣﻪ: ﺣﺎوي ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ رﺑﺎﻋﻴﺎت ﻋﻄﺎر اﺳﺖ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﺣﺪود 2300 رﺑﺎﻋﻲ. ﻋﻄﺎر در اواﺧﺮ ﻋﻤﺮ آﻧﻬﺎ را در ﭘﻨﺠﺎه ﺑﺎب ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮده و ﻣﻘﺪﻣﻪ اي ﺑﻪ ﻧﺜﺮ در آﻏﺎز آن آورده اﺳﺖ.

در ﻛﻨﺎر اﻳﻦ ﭼﻬﺎر ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ و دﻳﻮان و ﻣﺨﺘﺎرﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎﻳﺪ از ﻛﺘﺎب ارزﺷﻤﻨﺪ ﺗﺬﻛﺮه اﻻوﻟﻴﺎء ﻳﺎد ﻛﺮد ﻛﻪ در ادﺑﻴﺎت ﻣﻨﺜﻮر ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ ﺷﺎﺧﺺ اﺳﺖ. ﻧﻪ در ﻓﺎرﺳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪي ﺑﺮاي آن ﻣﻲ ﺗﻮان ﻳﺎﻓﺖ و ﻧﻪ در ﻋﺮﺑﻲ.  ﻧﺜﺮي دل آوﻳﺰ و ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺒﺎ دارد. ﺗﺬﻛﺮه اﻻوﻟﻴﺎء اﺛﺮي اﺳﺖ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ زﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ 72 ﺗﻦ از ﺑﺰرﮔﺎن اوﻟﻴﺎء و ﻣﺸﺎﻳﺦ ﺻﻮﻓﻴﻪ و ﻣﻘﺎﻣﺎت آﻧﻬﺎ و ﺷﺮح اﺣﻮال آﻧﺎن در زﻫﺪ و رﻳﺎﺿﺖ. ﻧﺜﺮ اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺎده و روان و زﻳﺒﺎﺳﺖ. اﻳﻦ اﺛﺮ ﺑﺎ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺰوﻳﻨﻲ در 1321 و 1336 ق از روي ﭼﺎپ ﻧﻴﻜﻠﺴن در ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﭼﺎپ رﺳﻴﺪ.

آﺛﺎر دﻳﮕﺮي ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺎم ﻋﻄﺎر ﺛﺒﺖ ﺷﺪه ﻳﺎ اﻧﺘﺸﺎر ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﻋﻄﺎر ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ، ازﺟﻤﻠﻪ ﺑﻠﺒﻞ ﻧﺎﻣﻪ،  ﺑﻴﺴﺮﻧﺎﻣﻪ، ﺣﻴﺪري ﻧﺎﻣﻪ، ﭘﻨﺪﻧﺎﻣﻪ، ﺟﻮﻫﺮاﻟﺬات، ﺣﻼج ﻧﺎﻣﻪ، ﺳﻴﺎه ﻧﺎﻣﻪ، اﺷﺘﺮﻧﺎﻣﻪ، و وﺻﻠﺖ ﻧﺎﻣﻪ. اﻏﻠﺐ اﻳﻦ آﺛﺎر ﻣﺤﺼﻮل روزﮔﺎر اﻧﺤﻄﺎط ﻋﺮﻓﺎن اﻧﺪ و زﻳﺎده ﮔﻮﻳﻲ ﻫﺎي دروﻳﺶ ﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺒﻊ ﺷﺎﻋﺮﻣﺴﻠﻚ داﺷﺘﻪ اند.

ﭘﻨﺪﻧﺎﻣﻪ ﺷﺎﻳﺪ در ﻣﺠﻤﻮع، ﻣﻌﺮوف ﺗﺮﻳﻦ اﺛﺮ ﻣﻨﺴﻮب ﺑﻪ ﻋﻄﺎر ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ از ﻗﺮن ﻧﻬﻢ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ در ﻛﺘﺎب ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻫﺎ دﻳﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد و در ﻃﻮل ﻗﺮون ﺑﺮﺷﻤﺎر ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎ و ﺷﺮوح آن اﻓﺰوده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از آﺛﺎر اﺻﻴﻞ و ﻣﺠﻌﻮل ﻣﻨﺴﻮب ﺑﻪ ﻋﻄﺎر ﺑﻪ اﻧﺪازه ﭘﻨﺪﻧﺎﻣﻪ در ﻗﻠﻤﺮو ﺗﻤﺪن اﺳﻼﻣﻲ ﺷﻴﻮع و اﻧﺘﺸﺎر ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ.

وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎي زﺑﺎﻧﻲ آﺛﺎر ﻋﻄﺎر: ﻣﻴﺮاث اﻧﺪﻳﺸﮕﻲ ﻋﻄﺎر ﺑﺎﻻﺗﺮﻳﻦ ﻣﻴﺮاث ﻣﻌﻨﻮي اﻧﺴﺎن در ﻋﺮﺻﻪ ﺟﻬﺎن ﺑﻴﻨﻲ ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ اﺳﺖ و ﺷﻌﺮ ﻋﻄﺎر ﭘﺎﻟﻮده از ﻫﺮ ﺷﺎﺋﺒﻪ اي در ﺧﺪﻣﺖ ﻳﻚ ﺟﻬﺎن ﺑﻴﻨﻲ اﺳﺖ. ﺷﻌﺮ ﻋﻄﺎر در ﻧﮕﺎه ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ، ﮔﺎه ﺧﻮاﻧﻨﺪه را ﻣﻲ رﻣﺎﻧﺪ اﻣﺎ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ و ﻗﺪري آﻣﺎدﮔﻲ روﺣﻲ ﻻزم اﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ درون اﻳﻦ ﺑﺎغ راه ﻳﺎﺑﻴﻢ.

ﻏﺰل ﻋﻄﺎر ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮاﺣﻞ ﺗﻜﺎﻣﻞ ﻏﺰل ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ ﻓﺎرﺳﻲ اﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ اﮔﺮ دﻳﻮان ﺷﻤﺲ ﺗﺒﺮﻳﺰي را ﻧﺎدﻳﺪه ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ، ﻏﺰﻟﻴﺎت ﻋﻄﺎر ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻏﺰل ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ ﻓﺎرﺳﻲ اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﺷﻴﻮه ﻏﺰل، ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ وﺣﺪت ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺷﻌﺮي و ﺣﺘﻲ در ﻣﻮارد ﺑﺴﻴﺎري وﺣﺪت ﺗﻢ و ﻣﻮﺗﻴﻮ اﺳﺖ. ﺑﺪﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺷﺎﻋﺮ از ﻫﻤﺎن آﻏﺎز ﻛﻪ ﻣﻄﻠﻊ ﻏﺰل را ﻣﻲ ﺳﺮاﻳﺪ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎن از ﻳﻚ ﻣﺴﻴﺮ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و داﻳﺮه وار در ﻫﻤﺎن ﺟﺎ ﻛﻪ آﻏﺎز ﻛﺮده ﺑﻮد ﺳﺨﻦ را ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن ﻣﻲ ﺑﺮد.   در ﻏﺰل ﻫﺎي او ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ در ﻣﺘﻦ آﻣﻴﺨﺘﻪ اﺳﺖ، در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮ اﺻﻄﻼﺣﺎت ﻓﻨﻲ ﺗﺼﻮف ﺑﻪ ﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.

ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ وﻳﮋﮔﻲ ﻏﺰل ﻫﺎي ﻋﻄﺎر ﺗﻨﺎﺳﺒﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﺎن ﺻﻮرت و ﻣﻌﻨﻲ در اﻳﻦ آﺛﺎر دﻳﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻫﻴﭻ ﻋﻨﺼﺮي را در ﺷﻌﺮ ﻋﻄﺎر زاﺋﺪ اﺣﺴﺎس ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ و اﻧﺘﺨﺎب ﺗﻚ ﺑﻴﺖ از آن ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار اﺳﺖ.

زﺑﺎن ﻋﻄﺎر ﺳﺎده و ﮔﻴﺮاﺳﺖ و ﺑﺎ ﻋﺸﻖ و اﺷﺘﻴﺎق ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ و ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ را ﺑﺎ زﺑﺎﻧﻲ ﺳﺎده ﺑﻴﺎن ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. او برای ﺑﻴﺎن ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﻤﺜﻴﻞ و ﺣﻜﺎﻳﺎت ﺗﻮﺳﻞ ﻣﻲ ﺟﻮﻳﺪ. ﻣﻮﻟﻮي در ﺗﻤﺠﻴﺪ او، او را روح و ﺳﻨﺎﻳﻲ را ﭼﻮن ﭼﺸﻢ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮده اﺳﺖ:

ﻋﻄﺎر روح ﺑﻮد و ﺳﻨﺎﻳﻲ دو ﭼﺸﻢ او   ﻣﺎ از ﭘﻲ ﺳﻨﺎﻳﻲ و ﻋﻄﺎر آﻣﺪﻳﻢ

 

ﻣﻨﺎﺑﻊ:

– ﺷﻮراي ﻋﺎﻟﻲ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻲ، ﻛﻤﻴﺘﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﺗﻤﺪن اﺳﻼم و اﻳﺮان، زﻧﺪﮔﻴﻨﺎﻣﻪ داﻧﺸﻤﻨﺪان اﻳﺮان و اﺳﻼم.

–  اﺛﺮآﻓﺮﻳﻨﺎن، زﻳﺮ ﻧﻈﺮ ﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﻴﻦ ﻧﻮاﻳﻲ، ﺗﻬﺮان، اﻧﺠﻤﻦ آﺛﺎر و ﻣﻔﺎﺧﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ج4 ، 1379.

– ﺑﻬﺎر، ﻣﺤﻤﺪﺗﻘﻲ، ﺳﺒﻚ ﺷﻨﺎﺳﻲ، ﺗﻬﺮان، اﻣﻴﺮﻛﺒﻴﺮ، 1370.

– داﻳﺮه اﻟﻤﻌﺎرف ﻓﺎرﺳﻲ، ﺑﻪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﻏﻼﻣﺤﺴﻴﻦ ﻣﺼﺎﺣﺐ، ﺗﻬﺮان، اﻣﻴﺮﻛﺒﻴﺮ، ج2.

– ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻛﺪﻛﻨﻲ، ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ، زﺑﻮر ﭘﺎررﺳﻲ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ و ﻏﺰل ﻫﺎي ﻋﻄﺎر، ﺗﻬﺮان، آﮔﻪ، 1378.

– ﺻﻔﺎ، ذﺑﻴﺢ اﷲ، ﺗﺎرﻳﺦ ادﺑﻴﺎت در اﻳﺮان ﺗﻬﺮان، اﻧﺘﺸﺎرات ﻓﺮدوس، ج2، 1366.

– ﻋﻄﺎر ﻧﻴﺸﺎﺑﻮري، ﻓﺮﻳﺪاﻟﺪﻳﻦ، ﻣﻨﻄﻖ اﻟﻄﻴﺮ، ﺑﻪ اﻫﺘﻤﺎم ﺳﻴﺪﺻﺎدق ﮔﻮﻫﺮﻳﻦ، ﺗﻬﺮان، اﻧﺘﺸﺎرات ﻋﻠﻤﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، 1365.

– ﻧﻔﻴﺴﻲ، ﺳﻌﻴﺪ، ﺟﺴﺘﺠﻮ در اﺣﻮال و آﺛﺎر ﻓﺮﻳﺪاﻟﺪﻳﻦ ﻋﻄﺎر ﻧﻴﺸﺎﺑﻮري، ﺗﻬﺮان، ﭼﺎﭘﺨﺎﻧﻪ اﻗﺒﺎل، 1320.

پژوهشگر گرامی خواهشمند است چنانچه مطالب، مقالات یا  تصاویری از مشاهیر ذکر شده در اختیار دارید، به منظور غنی سازی پورتال با ما به اشتراک بگذارید و نظرات ارزنده تان را جهت بهبود خدمات علمی پورتال ارسال نمایید.

نام و نام خانوادگی
این فیلد را پر کنید
ایمیل
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
تلفن همراه
این فیلد را پر کنید
پیشنهادات
این فیلد را پر کنید
نظرات تخصصی
این فیلد را پر کنید

بارگزاری فایل




فهرست